سی ماهِ تمام...
زمان: جمعه بعد از ظهر، بیست و پنجم بهمن ماه مکان: منزلمان اگر تصور می کنی ما به مناسبت ولنتاین گردِ هم آمده ایم و از موجودی جیب بابایمان کاسته و به موجودیِ شکم مان افزوده ایم، فقط اندکی درست تصور کرده ای! زیرا دلیلِ عمدۀ گرد هم آمدن مان این است که 25 اُم بهمن ماه مصادف است با تولد دو سال و نیمه شدنِ اینجانب ... منظورمان از گردِ هم آیی نیز همان جمع شدن بابا+ دایی محسن+ مادرمان و البته اینجانب است وقایعِ مهم زندگی این جانب در ماه بیست و پنجم زندگی را در ادامۀ مطلب ببین.... روز جمعه بود که بابای ما در یک اقدامِ ضربتی بیرون رفته و در حالی که ما به خوابِ ناز بودیم با یک عدد کیک تولد به منزل بازگشت. و این پوزیشن ما بود: آخر ...