علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

در گذر 96- بخش دوم: تابستانه

1396/12/26 16:32
نویسنده : الهام
1,043 بازدید
اشتراک گذاری

در جریان سلسله تغییرات اعمال شده توسط نی نی وبلاگ شرایطی ایجاد شد که حتی پیدا کردن لیست مطالب قابل ویرایش به سختی امکان پذیر شد! در این بین و در فرآیند پیشخوان یابی وبلاگ، لیستی پدیدار گشت با عنوان "افتخارات" که وبلاگ "شیرین کاری های علیرضا" را در بین تمام وبلاگ ها از حیث تعداد پست و نظر و پسند و بازدید در ردۀ سیزدهم محبوبیت قرار داده بود. از اینکه این مساله بسی باعث افتخار است که بگذریم می ماند اعطای نشان وفاداری نی نی وبلاگ به نویسندۀ وبلاگ " شیرین کاری های علیرضا"خندونک حقیقتا باید توجه مدیر را جلب کرد به وبلاگ نویسی که با وجود مشغلۀ کاری فراوان سال ها نوشته و کماکان می نویسد و در این دورۀ فراوانیِ شبکه های اجتماعی مجازی نه صفحه ای در اینستاگرام دارد و نه روی گوشی اش تلگرام نصب کرده است و امور ضروری خود را به تلگرام دسکتاپ محدود کرده است! و نکته مهم اینکه گرچه با فاصله ای زیاد ولی هم چنان باز هم می آید و می نویسدچشمک خداییش نشان افتخار وفاداری برازندۀ این وبلاگ نیست؟خندونک نه! خداییش هم که در نظر بگیریم، هست دیگر!!خنده

مدیر کجایی؟؟؟؟خندونک نشانت کجاست؟خندونک

و اندر حکایت تابستان 96:


و شروع تیرماه و فراغت از مهد و ادامۀ کار در منزل با نوستالژی های دوران کودکی مادر!

 


و تعطیلات عید فطر در ولایت

 

 

و ابزاری به جای مانده از تکنولوژی سابق پدرانه که مدتی رفیق گرمابه و گلستانش بود و چه پوست ها که از سر مادرش کنده نشد تا او را از آن جدا کرد!

 

 


و سفر به مشهد و سواری گرفتن از ماشین پسر عمو، بردیا خان، در میانۀ روابطی تیره و تار با بردیا!

 

 


و همراهی با دختر خاله ای به نام زهرا در کوچه باغ های ولایت

 

 


و یک پیک نیک در یک روز خوش آب و هوای تابستانی در تلو...

 

 


و آن گاه که از هر فرصتی در پیک نیک استفاده نموده و آقای کارواش شده و دل به تمیزکاری ماشین پدر می سپارد!

 

 


شروع مرداد ماه و سفری به شهرکرد، ولایت دوست نی نی وبلاگی، کیامهرجان، و حضور بر پای سفره عقد عمۀ کیامهرجانجشن

 

 


هیپنوتیزمNo Comment!

 

 


و حضوری بین راهی در حمام فین کاشان

 

 


و در همه حال و همه روز خراب کردن عکس ها آرزوی اوست!شاکی

 

 


و یک سفر دو نفرۀ مادرانه-پسرانه به ولایت جهت شرکت در مراسم عروسی عمه خانوووم!جشن

 

 


کما فی السابق!

 

 


تولد شش سالگی به همت دایی محسن و بانو و در معیت مطهره بانو و خانواده!فرشته

 

 


و در سفری یک روزه به شمال به همراه دایی علیقوی

 

 


و یک اتک اساسی به ژست گیری های حرفه ای!شیطان

 

 


باتومی گرجستان، ساحل دریای سیاه

 

 


پس از یک تلکابین سواری در ارتفاعات باتومیعینک

 

 


و روی آب در معیت دوقلوهای همسفر که روی خوشی به آن ها نشان نمی دهد و در نتیجه به موهایش دست درازی می شود!کچل

 

 


و در راستای اجرای قانون منصفانۀ مشت در برابر مشت!خندونک

 

 


در طبیعت زیبای اطراف باتومیزیبا

 

 


آبشار از نمایی دیگرزیبا

 

 


در کنار نوازندگان و خوانندگان موسیقی زیبای گرجیتشویق

 

 


از خراب کنندگان عکس ها!درسخوان

 

 


به وقت غروب! ساحل دریای زیبای سیاه!بوس

 

 


شهر تفلیس گرجستان

 

 

 

 


شانه هایت را برای لوس کردن دوست دارمبغل

 

 


از ژست های تازه در باغ گیاه شناسی تفلیس!

 

 


بر روی پل صلح در تفلیس

 

 


خانه استالین در اطراف تفلیس

 

 


شهر سنگی اپلی سیخه، اطراف تفلیس

 

 


نشان پیروزی!عینک

 

 


عروس کشان در کلیسای متسختا اطراف تفلیسزیبا

 

 


در خیابان های اطراف کلیسا

 

 


و خنده های زورکی در مک دونالد!خوشمزه


و اینک پایان تابستانه!
و به روز رسانی سالانه با پاییزه ادامه خواهد یافتراضی

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)