در گذر 96- بخش سوم: پاییزه
پاییز آغاز می شود با شور رفتن به مدرسه و آموختن! گرچه پسرک در وهلۀ اول و با وجود سال ها روزگار گذراندن در مهد نه تنها چندان درکی از درس و مدرسه نداشت بلکه ذوقی هم نداشت! و این یک مربی بود به نام خانم مشتاقی که به یک هفته نکشیده او را سراسر شوق و شور کرد و علاقمند به آموختن! به گونه ای که در منزل او یک خانم مشتاقی تمام عیار بود و کوچکترین حرکت مربی از دید چشمان تیزبینش پنهان نبود!
اولین روز پیش دبستانی و کج سلیقگی مدیر سرای محلۀ استان تهران در انتخاب رنگ لباس!
و گزارش هایی از کلاس درس به لطف وجود تلگرام
و گشت و گذارهای پاییزه در بوستان یاس زیبا
و از آن ژست های مردانه!
گلابی خوران در ارتفاعات تلو
و در معیت دایی محمد
و در کنار بردیا (پسرعموی ناسازگار) و رضا جان (رفیق گرمابه و گلستان) در تعطیلات عاشورا و تاسوعا در ولایت!
و گلچین شده از میان تصاویر مربوط به مراسم بزرگ جشن تولد پدر!
و میهمانان دعوت شده به جشن تولد بزرگ () مشترک پدر و خاله مرجان برگزار شده توسط مادرمان و در پاسخ به برگزاری جشن مشترک تولد مادر و عمو داود در بهمن ماه 95 و برگزار شده توسط خاله مرجان
و ترکیبی از کودکان دهۀ مبارک شصت و فشن های امروزی!
و از آن کارهای ناب و سیب زمینی پزان به مدد فویل آلومینیوم و آتش!
و دیگر روزی از آبان ماه در بوستان یاس و راهنمای دو قلوهای همسفر گرجستان!
و به سبک بچه هایی که روی پیشانی شان علامت بعلاوه به نشانی بسیار مثبت بودن دارند!
و از جمله جشن تولدهای برگزار شده در کلاس
و شروع پاییز با حضور در سیرک و صرفا پفک خوردنِ پسرک، بی تفاوت به آن چه اجرا می شود و صرفا جیغ و هورای مادر!
و حضور در جشن سالگرد ازدواج دایی محسن
و برگزاری جشن تولد غافلگیرانه برای دایی محسن توسط الهام بانو و همسر!
و لیف باب اسفنجی هدیه ای از پیش دبستانی در کنار یار گرمابه و گلستان، پلنگ جانِ صورتی!
و پایانِ پاییز دوست داشتنی و زیبا با شب یلدا که با حضور دایی محسن و همسر و نیز پسر خالۀ مادر در منزل گذشت و به علت سرگرم بودن میهمانان به خوردن و سرگرم بودن میزبان به آماده سازی خوراکی ها، هیچ عکسی با قابلیت بارگزاری در این مکان از آن موجود نیست!
پست بعدی: زمستانۀ 96