سفرنامۀ شهرکرد (بخش اول)
تقریباً همان روزهایی که مادرمان تازه به جامعۀ نی نی وبلاگ پیوسته بودند و از قضا به قسمت وبلاگ های به روز شده وارد شده بودند، وبلاگی با عنوان " کیامهر پسر شگفت انگیز " توجه ایشان را به خود جلب کرد و وارد آن شدند! با خواندن پست تازه ای که مادر کیامهر نگاشته بودند، شیوۀ نگارش و البته شیرین کاری ها و خاص بودن های کیامهر جان بر دل مادرمان نشست و ایشان پیشنهاد دوستی خود را مطرح نمودند و عنوان "دوست مجازی" بر ما و کیامهر جانمان یا بهتر است بگوییم بر مادرمان و خاله بهار اطلاق شد پس از آشنایی اولیه، رفت و آمدهای مجازی و بین وبلاگی مادرمان و خاله بهار ادامه داشت و هر دو خوانندۀ پست های یکدیگر بودند و مادرمان کیامهر را "...