علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

غنیمت شُمریم...

1392/5/6 0:00
نویسنده : الهام
958 بازدید
اشتراک گذاری

یک کودک هستم....

مادری دارم رئوف....

به هنگام خطایم نگاهی معنی دار از او می بینم، دلم به رئوف بودن او گواهی می دهد و بی تفاوت عبور می کنم از نگاهِ معنی دارِ مادرم...

خطایم بزرگتر می شود... به خطری نزدیک می شوم... مادرم نگرانِ حالم، سرم فریاد می کشد تا مگر از خطر دور شوم اما سرکشی ام اجازه نمی دهد حرفش را به گوش گیرم...و باز هم گستاخ تر از همیشه بر اشتباهم اصرار می ورزم...

می خواهد مرا به حالِ خود واگذارد... مرا با خطر تنها می گذارد و دور می شود...ولی مگر دلش می آید! از دور می ایستد و هوایم را دارد تا مگر من به خود آیم... ولی باز هم سرکش تر از قبل به خطر نزدیک می شوم....

تو نیز می دانی مادر است، طاقت نمی آورد ببیند پاره ای از وجودش از روی نافهمی اشتباه می کند... پس درست لحظه ای قبل از لمسِ خطر خودش را می رساند و مرا در آغوش می کشد... و با عشق می گوید:"فرزندم آغوش مادرت همیشه به رویت گشوده است...خطا کرده ای باز آی... مادرت عاشق توست..."

گاهی نمی فهمم که خطایم کجا بوده و اصلا خبط و خطایم را قبول ندارم و اعتقادم بر این است که حق با من است ولی به هنگام خطر باز هم امن ترین جا را آغوش مادرم می یابم...

گاهی از خطایی که کرده ام شرمنده ام ولی باز هم هیچ کجا را امن تر از آغوش مادرم نمی یابم....و فقط در آغوش اوست که می گریم و آرام می گیرم...

تو که میدانی چرا؛ آخر عشقِ مادرانه بر من پوشیده نیست و بارها و بارها عشق مادرم به من، برایم به اثبات رسیده است.....

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

.... و خدایی در این نزدیکی ست نزدیک تر از رگ گردنم به من و بارها و بارها مهربان تر از مادرم...

پس به آغوشش پناه خواهم برد... آخر او تنها کسی ست که به من عشق می ورزد حتی وقتی با گستاخی های بیش از حدم از او دور شده ام...

پس ای خدای من...

ای آرامِ جانم...

ای شکیبایی که شتاب نکنی...

ای بخشنده ای که بخل نورزی...

ای راستگویی که تخلف نفرمایی...

ای بسیار بخشنده ای که ملول نگردی...

ای پیروزی که شکست نبینی...

ای بزرگی که به وصف در نیایی...

ای دادگری که نهراسی...

ای توانگری که تهیدست نگردی...

ای بزرگی که کوچک نشوی...

ای نگهبانی که غفلت نورزی...

"سُبحانَکَ یا لا اِله الا انت، الغوث، الغوث، خلّصنا من النار یا رب"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان عبدالرحمن واویس
5 مرداد 92 20:44
سلام عزیزم التماس دعا امیدوارم قبول باشه وماروهم تواین شبهای بزرگ فراموش نکنید

التماس دعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــا


منم التماس دعا دارم یاسمین جونم.




الهام
6 مرداد 92 12:32
راستشو بگو دیشب چقد واسه من دعا کردی؟

ای بابا،اشکالی نداره،فردا شب هم هست...
.
.
.
آپم(1 + 2 داستان)


خیــــــــــــــــلی... اومدم عزیزم.
اکبر
6 مرداد 92 12:57
سلام مامان علیرضا. خیلی خوشحال شدم که تا این لحظه اوله.
راستی مگه چی رو نوشته بودی شماره 7 رو بفرستین؟

سلام. ممنون به لطف شما اول شده.
نه اشتباه متوجه شدید منظورم و الان میام وبتون و توضیح میدم.
اکبر
6 مرداد 92 13:25
سلام. چشم. بخدا تلاشم رو میکنم.
حداقل 20 رای دیگه از من طلبکارین. مطمئن باش.
سعی میکنم بیشتر از این حرفها تلاش کنم.

سلام. یک دنیا ممنونم اکبر عزیز.
اختیار دارید حالا حالاها ما به شما خیلی بدهکار هستیم.
یک دنیا ممنونم از لطفتون.
دوقلوهای افسانه ای
6 مرداد 92 13:47
.

خدایا در این شبهای قدر قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن

تا در هایی را که به سویم میگشایی ندانسته نبندم

و در هایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم . . .

التماس دعا

.

.

منم التماس دعا دارم بچه ها.
الهام
6 مرداد 92 13:55
کدوم دعوا الهام جون؟

قربونت خانومی

دعا در حق دیگرون ردخور نداره...مخصوصا اگه دسته جمعی باشه

چقدر قشنگ ربطش دادی

ای ب چشم گلم

عجب!!! پس احتمالا داشتید هم و ناز می کردید!!
ممنون عزیزم.
مامان عبدالرحمن واویس
6 مرداد 92 15:19
سلام الهام جون عزیزم الان امتحان کردم بااون رمز بازشد بازامتحان کن ببین بازمیشه یادت قربونت برم عزیزم
صبا
6 مرداد 92 16:03
سلام ممنون ازاين كه نگرانم بوديد واسم دعاكنيداين شبا
مامان آرمينا
6 مرداد 92 17:49
واقعا زيبا نوشتي ما رو هم فراموش نكن
zzzz
6 مرداد 92 19:18
چه بچه ی نازییییییییی خدا واستون نگهش داره الهام خانم

ممنون دوست عزیز.
@Mortez
6 مرداد 92 19:36
slm elham khanom mamnon ke be veblog man sar zadin vali mota asefane man ye bar ferestadam az in nazar sharmande vali omidvaram alireza kocholo barande bashe.
lمحمد
6 مرداد 92 21:15
سلام واقعا دیشب چه شب خوبی بود کلی سبک شدم التماس دعا.دامادم رو ببوسید .راستی قضیه محبوبه چی هست علیرضا فقط یه خاطرخواه داره اونم دختر من.بای



سلام


خدا رو شکر.


منم التماس دعا دارم. یه شوخی هست بین من و محبوبه جون مامان ترنم.


شما لطف دارید.










عباس عشقی
6 مرداد 92 22:12
با سلام و قبولی طاعات و عبادات خدمتتان عرض کنم که شهر یونسی مرکز بخش یونسی از توابع شهرستان بجستان است از طرف جنوب به بجستان از شمال به کاشمر و از شرق به فیض اباد و از غرب به روستای مرندیز وصل می شود راستی شما محل زندگی تان را نگفتید اگر روزی گذرتان به دیار یونسی افتاد بعنوان راهنمای محلی کویر در خدمتتان هستم شماره تماس من 09153758610
علی
6 مرداد 92 23:10
سلام ممنون از حضورتون کد 305 رو فرستادم موفق باشین
SaYa
6 مرداد 92 23:15
سلام عزیزدلم خوبی؟تو باید ببخشی منو عزیزم که خیلیییی بی معرفت شدم ...این مدت خیلی گرفتار بودم کلا از همه غافل شدم

ایشالله که علیرضا جون اول بشه

زیبا نوشته بودی و دلنشین...مثل همیشه که با کلی رنگهای قشنگ نوشته

هات رنگ میبخشی عزیزم

التماس دعا الهام جون


خواهش می کنم عزیزم.

ممنون، توکل به خدا.

این نهایت لطف شما رو می رسونه.

منم التماس دعا دارم.




مهناز مامان ترلان کوچولو
6 مرداد 92 23:40
چشم عزیزم من طرفدار علیرضا خوشمل هستم حتما بهش رای میدم

ممنونم مهناز عزیزم.خیلی لطف می کنید.
ریحانه(مامان پارسا)
7 مرداد 92 8:05
سلام الهام جون متن خیلی زیبایی بود تو این روزا التماس دعا داریم خانم به یاد ما هم باش.
زهره(مامان فاطمه)
7 مرداد 92 9:47
متنت مثل همیشه زیبا وتاثیرگذاربود تو این شبها دعام کن الهام جون. برای علیرضاجون بازم تلاش کن عزیزم ایشاااله دوباره اول میشه
مامان شایان و پرنیا
7 مرداد 92 9:49
هزار تا بووووس برای گلپسری مرسی به خاطر رای عزیزممممممممممم
سمیه
7 مرداد 92 18:37
چشم عزیزم وممنونم ازدعاتون و بازم میام ____________________▄████████████████▄▄ __________________▄▄████████████████████▄ ____________▄▄▄▓▓████████████▓▓██████████ ________▄██████▓▓█████████▓▓▓▓▓▓▓████████▄ _______███▓▓████▓▓▓▓▓██████████████████████ ______████▓████████▓▓▓████▓▓▓▓█▓▓███████████ ____________▀████████▓▓███▓▓▓▓▓▓███▓▓▓▓▓▓▓▓ ______________████████▓▓███▓▓▓███▓▓▓▓▓▓▓▓▓██▓ ______________▓▓█████████▓▓██████▓▓▓████████▀ _____________▄█████████▓▓▓██▓▓▓▓█████████▓ ____________▄██████▓████▓▓█▓▓▓▓█████████▓ ____________██████▓▓▓███▓▓▓▓▓▓████▓██████ ____________█████▓▓▓████▓▓▓▓▓████▓▓██████ ____________████▓▓▓▓▓████▓▓▓████▓▓▓██████ ____________████▓▓▓▓▓████▓▓████▓▓▓▓██████ ____________█████▓▓▓▓███▓█████▓▓▓▓▓██████ ____________▓████▓▓▓▓▓██████▓▓▓▓▓▓▓██████ ____________▀█████▓▓▓▓████▓▓▓▓▓▓▓███████▀ _____________▀███████▓███▓▓▓▓▓▓▓███████▀ ______________▀█████████████▓█████████▀ _______________▀█████████████████████▀ ____█___________▀▓████████████████▀ ___███____________▀█████▓█████▓▀ __████____________██▓▓██▓ _█████▄___________█___▓▓██ ███████▄__________█__█▓█▀ █▓█▓████▄_________██_▓█▀ █▓▓██████________█__█▀ █████████_______█__█▀ █████████_________██ █████████________██ █████████_______██▓▄▄█▓█▄▄ ████████______██▓▓███████████▄ ████████_____██▓██████████████▄ █▓▓████____███_███▓▓▓▓█████████▄ █▓▓███__▄███____████▓▓▓▓▓████████▄ ████▀__███▀______█████▓▓▓██████████▄ ██▀__▄███__________██████▓██████████▀ █▀_████______________▀█████▓███████▀ ▄████__________________▀▓▓▓█▓▓▓██▀
pooria
20 مرداد 92 13:50


ok

یک دنیا ممنونم از حضوزتون پوریای عزیز