و سالی که نو می شود...
بالاخره تعطیلات نوروزی نیز به پایان رسید و ما از هتلِ حدودِ هفت....هشت... ستاره به منزل باز گشتیم یادش به خیر و خوبی باد حالا دیگر از عید دیدنی رفتن و هرگز میزبان نشدن خبری نیست دیگر خبری نیست از گشت و گزارهای بی دغدغه و باز گشتن به وقتِ گرسنگی و پذیرایی شدن به رسم رستوران های هفت...هشت ستاره دیگر خبری نیست از پسر خالۀ سوگلی شدن و باج دادنِ امیر علی جان و مصطفی خان که دمی بیش تر با ایشان اوقات بگذرانیم و ایضاً از پسرعموی سوگلی شدن برای مهدی جانمان و نیز پسر دایی سوگلی شدن برای مینا و مهتاب و رضا کوچولو و از همۀ این ها مهم تر خبری نیست از نوۀ سوگلی شدن و برانگیختنِ حسادت سایرِ نوه ها حالا ما...