علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

تولد مطهره بانو

1392/12/25 15:43
نویسنده : الهام
1,713 بازدید
اشتراک گذاری

دو هفته ای می شود که مطهره خانم دخترِ عمو داود (رفیقِ شفیقِ بابایماننیشخند) قدم به دنیای زیبای بابا و مادرش گذاشته است و ایشان را بسی خوشحال نموده استفرشته

پنج شنبه شب عمو داود به شکرانۀ در آغوش گرفتن مطهره بانو میهمانی بزرگی ترتیب دادند و به ما در منزل ایشان بسی خوش گذشتلبخند

به محض ورود به منزلِ  عمو داود، اینجانب لبخند بر لب تریپ میزبانی اتخاذ نموده و بسیار روابط عمومی قوی از خود ساطع نموده و چشممان به در بود و هر میهمانی که وارد می شد با این که خیلی از آن ها را حتی یک بار هم ندیده بودیم جلو می رفتیم و دست می دادیم؛ گویی سال هاست آن ها را می شناسیمقلب جالب این جاست که علاقۀ ما به دوستی با بزرگ ترها بسی بیشتر از علاقه مان به دوستی با بچه های کمی بزرگتر از خودمان بود و حسابی تبدیل به یک عدد نُقلِ مجلس شده بودیمنیشخند

در منزل عمو داود یک خانم عکاس یافتیم به نام پریسا بانو (دختر خالۀ مطهره جان) و به پیشنهاد مادرمان عکاسی از اینجانب آغاز شد که در این پست شاهدِ این عکس ها خواهی بود...

عکاسی فقط به پرتره نگاری از اینجانب ختم نشد و مادرمان ضمن سوء استفاده از حضور عکاس باشی خود و بابایمان و نیز دایی محسن مان را نیز تبدیل به سوژۀ عکاس نمودندیول

ما با بابای پریسا بانو نیز ارتباط نزدیکی برقرار نموده و همه را به تعجب واداشتیم... آخر ماشین بازی و توپ بازیِ با ایشان را بسی باحال یافتیمنیشخند و در آن جمعِ حدود سی نفره هم سن و سال خود نیافته و ایشان را بسی هم قد و اندازۀ خود یافتیمنیشخند

به ماشین های مطهره بانو نیز حمله ور شده و آن ها را برای اولین بار افتتاح نمودیمزبان

و حالا این شما و این هم خانمِ خانم ها مطهره بانو که خانوادۀ نوری از همین تریبون نهایتِ تبریکاتِ خود به مناسبت قدم این نورسیده را نثار عمو داود و خاله مرجان عزیز می نماید:

و این پُرتره ای از اینجانب، شاخ شمشاد؛ پسری با موهای موفرفری، علیرضا خانِ نوریاز خود راضیاز خود راضی:

لازم به ذکر است که عکس های به ثبت رسیده در این جا فقط گوشه ای از حدود صد عکسی است که خاله پریسای عزیزم زحمت کشیده و در پوزیشن های مختلف از اینجانب گرفته اند و از آن جا که اینجانب کودک بوده و دنیای کودکی مستلزم وول خوردن های فراوان است و از طرفی محیط پر از رفت و آمد بود بسیاری از عکس ها با وجود زیبایی خاصی که داشتند ولی قابل آپلود در وبلاگ نبودندناراحت

و البته همۀ عکس ها مربوط به همان یک شب است بلکه از آن جا که ما در تحمل گرما بسی کم طاقت هستیم مادرمان به صورت تدریجی اقدام به بیرون آوردن لباس هایمان نمودند تا تحمل گرما برایمان ممکن  شوداوه و در نهایت از آن جا که ما خانۀ عمو داود را با "خانۀ خاله" اشتباه گرفته بودیم تریپ مان لباسِ خانه پوش شدنیشخند 

  ادامۀ عکس های به ثبت رسیده از اینجانب توسط پریسا خانم عکاس باشی در ادامۀ مطلب...قلب

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

*****

پی نوشت: مادرمان در آن موقعیت از لب و لوچۀ آغشته به مرغی که خورده بودیم بسی غفلت کرده اندنیشخند شما زیبایی عکس و هنرِ عکاس را ببین نه لب و لوچۀ روغنیِ ما را خجالت

سپاس که نگاهت را به ما هدیه نمودیقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

خاله هنگامه
25 اسفند 92 16:22
پسرم عکسات خیلی قشنگ شده.به مامانت بگو حتما برات اسپند دود بکنه.
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جونم این نظر لطف شماست
مهمان
25 اسفند 92 17:43
وای خدا چه نی نی نازی،قدمش مبارک باشه ایشالا.. علیرضا خان هم کم خوش عکس نیستا.. پیشنهاد میکنم حتما اتلیه ببرینش و از این اقای جنتلمن خوش تیپ حتما عکس بندازین
الهام
پاسخ
ممنونم عزیزمایشالا دیدار با نی نی نازِ شما فدات این لطف و مهربونی شما رو می رسونه اتفاقاً دیشب یک مهمون و در واقع یک عکاس حرفه ای خونمون بود (پسر خالۀ همسرم) اون هم با دوربینش و ما هم که آخرِ سوء استفاده پسرمون و نونوار کرده و به عکاس سپردیم. به زودی از عکس های جدیدش رونمایی می کنیم
مهمان
25 اسفند 92 18:26
انشالا عزیزم... پس بی صبرانه منتظر عکس های این اقای خوش تیپمون هستم
الهام
پاسخ
به روی روی روی چشم عزیزم
فهیمه
25 اسفند 92 19:58
مطهره جان مقدمت گلباران ای جانم پسر مو فرفری چشم مشکی خاله فدات
الهام
پاسخ
ممنونم فهیمه جون فدای شما خالۀ مهربونم
سحر
25 اسفند 92 23:57
سلام الهام خانوم .باز تعطیل شدم باز برگشتم به دنیای مجازی این ادرسی که گذاشتم خونه ی مجازی فاطمه خانوم خواهرزاده ام هست .لینکش کنید بی زحمت .البته وقت نداشتم فقط یه پست گذاشتم ولی خوب در آینده انشا الله پست های بیشتری میذارم موفق باشید .
الهام
پاسخ
سلام عزیزم دلتنگتون بودم به روی چشم عزیزم. حتما به فاطمه خانم سر می زنم و لینکش می کنم
مامان کوثر
26 اسفند 92 7:55
به به چ پسر خوش عکسی، البته فکر کنم باید گفت به به چ عکاس ماهری که با این همه وول خوردن تونسته چندتا عکس قابل آپلود بگیره
الهام
پاسخ
ممنونم مهسا جون آره واقعاعکاس پرحوصله و قابل تحسین بود
زهره(مامان فاطمه)
26 اسفند 92 11:08
جیگر منه همون دهن چرب وچیلیشو عشقههههههه دوستتون دارم فراوووووون قدم مطهره خانوم ایشااله برا خانوادش خیر باشه چه ژله خوشگلی شده دست پریسا خانوم درد نکنه .حسابی هنرنمایی کرده نه که مهمون پسر دار داشتن
الهام
پاسخ
فدای محبتت زهره جونم ما خیــــــــــــلی بیشتر ممنون عزیزم واقعا هنرنمایی کرده بودند آره من هم فکر می کنم میخواستند پسر من و برای نورسیده تور کنند
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
28 اسفند 92 6:01
ای جانم قربون لب و لوچه روغنیت بشم من الهی
الهام
پاسخ
خدا نکنه خالۀ مهربونم فدای محبتتون
مامان کیامهر
29 اسفند 92 8:04
بسیار زیبا بودند عکسهای جناب گل پسر
الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم
mamane mani
5 فروردین 93 11:42
تولد مطهره کوچولو مبارک باشه علیرضا جون خوش به حالت دوستات دارن زیادتر میشن دست پریسا جون عکاس هم درد نکنه با اون عکسای زیبایی که از پسر گلمون انداخته
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جون این از خوش اقبالی منه
مامان علیرضا
7 فروردین 93 1:07
هزار ماشالا به این پسر ناز مو فرفری و خوشگل. الهام جونم اسفند یادت نره برای این حیگر دوست داشتنی دود کنی چه فیگور هم گرفته بلا
الهام
پاسخ
ممنونم الهام عزیزم این نظر لطف شماست