میشه دست از سر من بردارید تا یه کم در آرامش فکر کنم...
من رو تاب نشستم دارم انگشتام و میخورم و عمیقا فکر میکنم که مامانم با دوربین از راه می رسه و اینجوری تفکراتم و به هم می زنه...
آخه من که به شما کاری ندارم؟؟؟؟دارم نقشه میکشم که وقتی از تاب اومدم پایین اول سراغ چی برم و حسابش و برسم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی