یه دندون جدید
امروز اومدم که بگم بعد از مدت ها که دندون های من تو هشت تا ثابت شده بود امروز که مامانم داشت باهام بازی می کرد دندون جدید منو تو فک بالایی سمت چپ رویت کرد و کلی ذوق کرد. فکر کنم دلیل بی اعصابی های این دو هفته اخیر همش انفولانزا نبوده و روییدن این دندون جدید هم بی تاثیر نبوده. اینم دندون جدید منه که داره در میزنه که باز کنیم بیاد تو دهانم.
در هر صورت این دو هفته حسابی از مامانم انرژی گرفتم و دستش بخاطر همین درد می کنه. الان هم که نمیذارم بنویسه.مرتب میام دستش رو می گیرم و میبرمش جلو تلوزیون تا فیل کوچولو (تو توپولوها) رو که داره حموم آب و گل میکنه بهش نشون بدم. بقیه کارتون های مورد علاقه من اسکار، بعبعی ناقلا، و دس دسی هستند.
جدیدا از "توپولوها" خیلی خوشم اومده و مامانم چند قسمت برام از شبکه پویا ضبط کرده که نگاه کنم. از بعضی کاراشون خوشم میاد و بلند بلند میخندم .دیشب تو خواب با صدای بلند میخندیدم مامان و بابام از صدای خنده من بیدار شدند و فکر کردند بیدارم ولی خواب بودم و درست یادم نیست شاید خواب یه خرس مهربون میدیدم.
وقتی که با بچه ها بازی می کنم و اونا خودشون و میندازند من از شدت خنده دل درد می گیرم. شاید هم خواب بازی با امیر محمد یا مهدی رو میدیدم که این قدر می خندیدم...