اولین روز دانشگاه رفتن من
اولین بار من با مامان و بابام رفتم دانشگاه..... دیشب مامانم داشت در مورد روزی که ما خانوادگی رفتیم دانشگاه و چقدر به هر سه نفرمون سخت گذشت با بابام صحبت می کرد... اون موقع تازه من یه ماهم شده بود.مامانم خیلی تلاش کرد تا قبل از به دنیا اومدن من از پایان نامه اش دفاع کنه ولی نتونست. نه این که نتونه بخاطر مشکلاتی که گروه با استاد راهنمای مامان داشتند این قدر سنگ جلوی پای مامانم انداختند که مثلا حال استاد راهنماشو بگیرند غافل از این که دودش فقط تو چشم مامانم رفت. اینم از اوضاع دانشگاه های ما....بماند... بعد از به دنیا اومدن من مامانم به خاطر دل دردی که داشتم خیلی اذیت شد و من مرتب گریه می کردم از طرفی نگران اوضاع گروه و اس...