مسافر
ان شا اله امروز بعد از ظهر برای شرکت در "کنفرانس فیزیک ایران" که هفدهم تا بیستم شهریورماه در دانشگاه سیستان و بلوچستان (زاهدان) برگزار خواهد شد در معیت بابا و مادرمان روانۀ جاده خواهیم شد...
چند روزی نیستیم و اطلاع رسانی مان از آن جهت است که دیگر بار شرمندۀ دوستانِ بهتر از جانمان نشویم و موجبات نگرانی شما خوبان را فراهم نیاوریم.
سه شنبه بعد از ظهر و بعد از ارائۀ مقالۀ مادرمان در مسیر برگشت قرار خواهیم گرفت...
تاریخچۀ شرکت مادرمان در کنفرانس های مختلف را قبلا در اینجا دیده ای...
و البته هدف عمدۀ مادرمان از شرکت در کنفرانس های داخلی تجدید دیدار با دوستان قدیمی و اساتید دوران تحصیل نیز هست.
بی خبری انسان حتی از لحظه ای بعد ایجاب می کند که از همین تریبون از همۀ شما خوبان حلالیت طلبیده و سپس عازم سفر شویم...
شما را به خدا می سپاریم
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
بعداً نوشت: دوستان عزیزم ما نیمه شب چهارشنبه از سفر بازگشته ایم. جای شما خالی بسیار به ما خوش گذشته است. حرف های زیادی برای گفتن داریم ولی افسوس که آقای "اُک کُر" قرار است امروز، پنج شنبه، یک عدد باریکۀ ناقابل لیزر را برای رفع عیب نزدیک بینی در چشمانِ مادرمان فرو کند و در نتیجۀ چند روزی دنیا در مقابل چشمانِ ایشان مه آلود خواهد شد و حرکت کردن و البته نوشتن فقط در معیت زنجیر چرخ امکان پذیر خواهد بود و با کندی قابل توجهی
متأسفیم که فرصتی برای سر زدن به شما دوستان با محبت وجبران لطف شما نداریم ان شا اله به محض بهبودی دید، مادرمان به شما سر خواهند زد.
پیروز باشید و برای از بین نرفتن همین اندازه دیدی که مادرمان دارند () بسیار بسیار محتاج دعای خیرت هستیم
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
توضیح نوشت یک: تا یادمان نرفته باید بگوییم مدیونی اگر مادرِ ما را نابینا، تار دید، پیرچشم و یا حتی کم دید تصور نمایی نمرۀ چشم مادرمان حدود دو می باشد ولی نمرۀ "تحمل عینک" برای ایشان در حد منفی ده به توان n می باشد
توضیح نوشت دو: فروردین ماه بود که مادرمان مقداری از هزینۀ عمل را واریز نموده و به دنبال فرصت مناسبی برای آمدنِ یک نفر ناجی از شهرستان و نگه داری از این جانب می باشند تا در دو روز اول عمل که بهتر است دنیا در مقابل چشمانشان تیره و تار باشد، کسی باشد که به داد ( و البته بیدادهای) ما برسد! و از آن جا که عاقبت این امر میسر نشد مادرمان درست در روزهای پایانی تعطیلات اقدام به انجام عمل نموده اند () و این چند روز دایی محسن و بابایمان باید به نوبت از ما مراقبت نمایندو ما ضمن تشکر از این دو عزیز ناچاریم عنوان کنیم که "خدا به خیر بگذراند"