علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

در گذر 96- بخش چهارم: زمستانه

1396/12/27 0:58
نویسنده : الهام
1,138 بازدید
اشتراک گذاری

مشخصۀ ویژۀ زمستان 96 و در آستانۀ شب یلدا، روی دادن زلزله های کوچک و بزرگ در سراسر ایران و البته زلزله های نه چندان بزرگ و البته رعب آور در تهران بود که با وجود همۀ سنگینی و ترس آور بودنش عمراً نتوانست کوچک ترین تکانی بر خانوادۀ نوری وارد آورد!درسخوان


از آن چهره های محکم که هیچ زلزله ای قادر به ایجاد رعب و وحشت در او نبود! او هر شب در پناهگاه طراحی شده توسط مادرش و در آرامش می خوابید!خواب

آرامشی از این دست!خندونک

و از آن معصومانه های زیبا در سرخه حصار چهار فصل!بغل

گرچه زلزله برای خانوادۀ نوری تکان دهنده نبود ولی آلودگی هوای فراوانِ تهران، یک سفر هزارکیلومتری به ولایت را تحمیل کرد!بدبو

پایان دیماه همراه بود یا یک دورۀ یک هفته ای کلاس فشرده برای مادر در تهران و پشت بندش یک سفر به استانبولزیبا

و از آن عکس خراب کن های حرفه ای!شاکی

و زیر چتر در روزهای همواره بارانی در مجموعه جزایر پرنس اطراف استانبولزیبا

و صبحانه در هتل با متنوع ترین منو! در حالیکه تمامِ علاقۀ پسرک در خوردن سوپ + آب آناناس خلاصه می شد!حسود

و بازارگردی در استانبول که برای پسرک محدود می شد به خوردن در فود کورت مراکز خرید، هل دادن سبد خرید و نق زدنشاکی! و برای پدر صرفا محدود می شد به نق زدن!متفکر

فیل بان!قوی

و آخرین لحظات اقامت در هتل در حالیکه همیشه فراری های از عکس و دوربین، تازه یاد عکس انداختن افتاده بودند!گیج

بازگشت از استانبولِ همیشه بارانی و تردد در مسیر لتیانی که کم آبی اش بیش از همیشه نمایان بود!خطا

و کم شدنِ حس بی آبی با یک بارشِ شدید و حیرت آورِ برف!جشن

و یک زیباییِ صدچندان!بغل

و یک دوستی خالصانه!فرشته

و بهمن ماه و تولد مادر در مراسمی پر جمعیت تر از همیشه در حضور مادرش + فامیل دور!راضی

و خوابی آرام بخش در کنار راکن دوست داشتنی!فرشته

و هدیۀ روز مادری که در مهد با کمک مربی ساخته و پرداخته شد و با دست خط پسرک جانانه تر از همیشه شد!محبت

و محصول مشترک پدر و پسر به مناسبت روز مادر!بوس

و جلسۀ پایانی پیش دبستانی با حضور تعدادی اندک از کودکانِ غریب با مادرانی شاغل! قهرو کلاهی از جنس سبزه نوروزی!عینک

و پایانِ سال 96، به همین سادگیخندونک

آرزومندِ بهترین ها برای همه هموطنان و دفع همۀ بلاها از وجودِ  تک تک مردم سرزمین مان و مخصوصا دوستان عزیز نی نی وبلاگیمحبت

 

پسندها (18)

نظرات (11)

مامان مریممامان مریم
27 اسفند 96 14:49
به به بازم سفر...اونم کشور محبوب من... شاید به خاطر زبان و فرهنگ مشترکچشمک الهی همیشه شاد باشید...خلاصه نگاری فوق العاده ای بود...و پسرک خلاصه بزرگ نشده و خاطرات تو ذهنت ماندگارنمحبت
الهام
پاسخ
مگه بلدی ترکی صحبت کنی؟ راستش من در مقایسه با گرجستان، زیاد با ترکیه حال نکردم. زندگی واقعی تو گرحستان بود از صبح تا شب کار و شب فقط تفریح! یک زندگی آروم و بدون دغدغه های فردا! بدون تجملات! خیلی امن و البته زیبازیبا فقط غذاهاشون زیاد با سلیقۀ ما سازگار نبود بر عکس ترکیه که غذاهاشو خیلی دوست داشتمآرام
هدیههدیه
2 فروردین 97 17:24
سلام الهام خانم نازنین شرمنده که یه مدت طولانی نتونستم بهتون سربزنم ماشاالله چقد علیرضا جان بزرگ شدن و برای خودشون آقایی شدن و خدا حفظشون کنه همیشه به گردش و شادی و حال دلتون خوب باشه و سال نو هم مبارک ان شاءالله سالی پراز خیروبرکت براتون باشه محبت
الهام
پاسخ
سلام هدیه جانمحبت اتفاقا منم خیلی وقته نتونستم بیام نی نی وبلاگخجالت ممنونم بابت نظر لطفت عزیزممحبت منم براتون سالی پر از شادی و آرامش آرزو می کنممحبت
مامان مریممامان مریم
7 فروردین 97 21:16
بلد بودن ترکی آذری خیلی کمک میکنه به فهمیدن ترکی استانبولی و ما هم تبریزی هستیم و کمااینکه ترکی آذری منم تعریفی نداره...و البته منم در حد اینکه کارام رو راه بندازم و راحت خرید کنم و بفهمم چی میگن و بفهمونم چی میخوام بلدم نه اینکه بلبل زبونی کنمخندونک و البته یه جورایی مصدر فعل و فاعل رو که بگیری فرقش با ترکی ما چیه خودش خیلی کمکهزبان آخه حتما متوجه شدی که انگلیسی ترک ها افتضاحه و تقریبا اصلا انگلیسی نمیفهمن و برای همین ترکی بلد بودن اونجا واقعا مهمه.... وای غذاهاش معرکه ست... ولی با تعاریفت دلم خواست گرجستان رو هم تجربه کنمآرام​​​
الهام
پاسخ
آره انگلیسی شون خیلی خرابه. من فقط موقع خرید از فری شاپ فرودگاه تونستم از انگلیسیم استفاده کنمزبان گرجی ها هم انگلیسی شون خراب بود ولی کسانی که شغلشون تورهای یک روزه بود خیلی خوب می فهمیدن و صحبت می کردند دوره زبان انگلیسی رو گذرونده بودندتشویق حتما برو گرجستان. البته هتل هاش به شیکی هتل های ترکیه نیست و برای خرید هم خیلی مناسب نیست ولی طبیعت و آرامش بی نظیری داره و سبک زندگی شون واقعا عالیهآرام
مامان محمدحسین
22 فروردین 97 16:47
سلام به روی ماه مامان الهام و علیرضای عزیزم.خوشحالم که باز میتونم نوشته های بی نظیرتون رو بخونم.دوستون دارم.
الهام
پاسخ
فدای شما عزیزم
اینقد که نیومدم اینجا و ننوشتم که رویی برای پاسخ دادن به کامنت ها هم نمونده😊
زهره مامانی فاطمهزهره مامانی فاطمه
15 اردیبهشت 97 15:38
سلام بر الهام جان وگل پسر
چقدر دلم تنگیده برای شیرین زبونی های مادر و پسریتون
انشاالله سلامت وشاد باشید هرجا که هستید ومی روید
الهام
پاسخ
سلامت باشی زهره جانم
ایشالا شما هم همیشه سلامت باشید
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
16 اردیبهشت 97 0:57
اي جوووونم ماشالله بهششششش 😍😍😍
انشالله هميشه ب خوووووشي باشين 🌸❤️🌸
راستي خوشحال ميشيم ب بوي بهشت ما هم تشريف بياريد 🌸❤️
الهام
پاسخ
حتما و به روی چشم
مامان علیمامان علی
18 اردیبهشت 97 14:21
عزیزم لن شاالله که سال جدید پراز موفقیا وروزهای خوب باشه براتون
به به چه عکس هایی
چه سفر وچه زلزلزله ای😂😂
روز مادرتم مبارک باشه با این هدیه فوق العاده ودست خط خوشکل پسرکم
مگه مهد نوشتن بهشون یاد میده؟؟
امیدوارم همیشه سلامت وخرم دل باشین دوست جان😍😘😘😘😘
الهام
پاسخ
فدای شما عزیزم
اینقد تاخیر افتاده بین ارسال کامنت و تایید من که روی پاسخ دادن ندارم
خیلی ممنونم ازت عزیزم
مامان ناهیدمامان ناهید
19 اردیبهشت 97 1:54
سلام الهام جان خوبید عزیزم
ماشاالله هنوز الهام&zwnjنازنین فعال وپر انرژی دست مریزاد
علیرصا جون&zwnjماشالله کلی اقا شده دوسش دارم
چه عکسهای خوشگلی وچه سفر باحالی انشاالله همیشه به سفر وگشت وگدار وشادی باشید 
سف  بعد اون زلزله وهوای کثیف تهران&zwnjحتما خیلی دلچسب بود
پست عالی بود عزیزم
الهام
پاسخ
باورم نمیشه این همه تاخیر برای پاسخ به کامنت ها
من و این همه دوری از نی نی وبلاگ🙄
مامان ریحانهمامان ریحانه
22 اردیبهشت 97 1:52
سلام الهام عزیزم 
چه حال چه احوال دوست عزیزم
احوالعلیرضا خان نوری چطوره هزار ماشالله حسابی واسه خودش مردی شده
ببخش که آنقدر دیر اومدم واقعا فرصتهام کم شده با وجود دخترک دبستانیم سر کار ما افتاده با ی بچه ی لجباز و مشق ننویس خدا این آخر سالی رو به خیر کنه بی صبرانه منتظر اواخر اردیبهشتم
و اما زلزله که ماخوشبختانه کاشان بودیم و اما تا مدتها تحت شدید ترین تدابیر امنیتی بودیم
و اما سفر انشالله که همیشه به سفر باشید دوست خوبم و نمیدونم چرا از سفر به کشورهای خارجی می ترسم ی فوبیا است در وجودم ی وقتایی پوریا میگه بریم گرجستان نمیدونم چرا علاقه ای نشون نمیدم چون می ترسم البته خنده داره نه 
از اینکه بعد از مدتها وبلاگت به روز شده خیلی خوشحالم البته من پستتو همان اوایل خوندم ولی متاسفانه فرصتی برا کامنت گذاشتن نداشتم انشالله که همیشه موفق باشی دوست گلم و زندگی همیشه بر وفق مرادت باشه در کنار عزیزانت
علیرصا جونو ببوس
الهام
پاسخ
سلام عزیزم
گویا من خیلی خیلی دیرتر از شما سر زدم.
ایشالا که همیشه روزگار بر وفق مراد باشه
سفرها هم که فعلا تا کرونا هست کنسل شده
مامانمامان
5 خرداد 97 10:00
همیشه شاد باشید
الهام
پاسخ
ممنونم از شما
مامان کیانا و صدرامامان کیانا و صدرا
4 بهمن 97 13:50
سلام گلم.بیا دلمون تنگ شده ها😘
الهام
پاسخ
سلام عزیزم. ممنونم از شما که سر زدید.
بالاخره اومدم.
شرمنده مدت ها بود سر نزده بودم