علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

کی خراب کار تره؟؟؟؟

1392/2/7 16:42
نویسنده : الهام
503 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلات نوروز که شهرستان بودم یه کامیون دست دوم تو انباری مامان جونم پیدا کردم که مهدی پسر عموم دمار از روزگار این بیچاره در آورده بود و فقط قسمت جلوییش باقی مونده بود. من که عشق کامیونم به همین قناعت کردم و باهاش بازی می کردم و روزی که خواستم بیام تهران دیدم جدایی از اون برام خیلی سخته و با خودم آوردمش خونمون....

هر روز باهاش بازی می کردم و خرگوش کوچولو را باهاش می بردم دَدَررررررر...

از اونجا که خودم خیلی دوست دارم سوار کامیون بشم فکر می کنم این آرزوی خرگوش کوچولو هم باشه!پس باید اونو سوار کامیون می کردم و با گردش زیر میز نهارخوری بهش خیییییییییییییییییییییلی حال می دادم...

و اما یه شب که مامان و بابا سرگرم کار خودشون بودند با صدای داد و بیداد من اومدند آشپزخونه و ببین خودت...

ماشینم داغون شده....البته نه در اثر تصادف و آتش سوزی و سایر حوادث غیر مترقبه.....بلکه در اثر قیاس مع الفارق...

آخه می دونی من این ماشین و با ماشین هایی که با لگو می سازم اشتباه گرفته بودم و تیکه هاش و جدا کردم تا دوباره سر هم کنم ولی هر چقدر تلاش کردم سر همش کنم نشد و همش تیکه هاش می افتاد زمین...این طوری...

وقتی دیدم نمیشه اعصابم خورد شد و داد و بیداد کردم.. و حالا اصرار دارم که مامانم سر همش کنه...

و بعد از این که مامانم دعوام می کنه و منو توجیه می کنه که باید خرابکاری مو خودم درست کنم به اجبار آروم می گیرم و دست به کار میشم...

دارم فکر می کنم که اول چه شکلی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و جای هر قطعه کجاست؟؟؟

نه مثل این که این کار خیلی سخته و از من بر نمیاد باید یه فکر اساسی بکنم:

"مامانی که مطمئنم نمیاد کمک کنه پس باید از بابایی کمک بگیرم...آره راهش فقط همینه"

بابایی میشه بهم کمک کنی کامیونم و درست کنم؟نمیخواستم این طوری بشه!!

و ای جانم بابایی دل نازک و مهربونم که طاقت نداره ببینه من ناراحتم و متاسفانه من همش از مهربونیش سو استفاده می کنم...بابایی طبق معمول اون چسب معروفش و میاره و کامیونم و وصله می کنه و صد البته که مثل اولش نمیشه....

هِیییییییییییییییییییییییییییی کامیونم اوراقی شد بچه ها...حالا خرگوش کوچولوی بیچاره رو با چی ببرم دَدَرررررررررر... کلی تو خونه دلش می گیره!!!

حالا شما قضاوت کنید من خرابکارترم یا مهدی پسرعموم؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان امین
7 اردیبهشت 92 21:20
به نظر من خاله جون شما کار نیمه تمام پسر عموتون رو تمام کردید و اسم این رو که نمیشه گذاشت خرابکاری مگه نه عزیز گلم ماشالا خیلی بامزه ای گل پسر

ممنون که از من حمایت می کنید خاله جونی.
پرهام ومامانش
7 اردیبهشت 92 21:55
همه بچه ها یجورین تفاوت ندارن ؟ !
همشون خرابکار
خدا برات حفظش کنه خیلی باحاله

ممنون.خدا پرهام جون و براتون حفظ کنه.
مامان آرمينا
7 اردیبهشت 92 23:37
نه عزيزم خرابكار نيستي فقط يكم كنجكاوي اشكال نداره دست باباجون درد نكنه كه درستش كرد
مامان عبدالرحمن واویس
8 اردیبهشت 92 6:45
فدات خاله جون....... چه سواری میکنه خرگوشش.....خاله جون من ازبچه ای که دوست داره بشکونه ودرست کنه خیلی خوشم میادچون بااین کارخلاق ترمیشن .............اماازوسایل بدردنخور
مامان زهرا
9 اردیبهشت 92 16:11
خاله جونی خرگوشتو بیار خونه ما با ماشین ایلیا ببر گردش تا دلتون نگیره

مرسی خاله جونم.باشه.