علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

نَمَکیـــــــــــــــــه....

1392/5/4 12:25
نویسنده : الهام
388 بازدید
اشتراک گذاری

آقا، بابای ما دیروز که از سرِ کار به خانه بر می گشت با دیدنِ یک کامیونِ حامل انگورِ قزوین پایش را بر ترمز کوبید و متوقف شد...

و در اندک زمانی سبدی از انگور بر روی دستان بابای ما به منزلِ ما عزیمت کرد... و تکلیف سنگینی را بر دوش ما نهاد چون مجبور بودیم(!!!!!!...) نگهبان گونه اطراف سبد انگور بِپِلِکیم و انگورِ مادر مُرده را که خیلی گرمش بود در این قحطی بازارِ آب در ظرفِ آبی که مادرمان ذخیره کرده بود برای روزِ مبادا، غوطه ور کنیم و بدجوری صدای مادرمان را بالا ببریم....

و بعد از دست کشیدن از آب تنی انگوری، ما چهار نفر ماندیم و یک سبد انگور...

ما که از انگورها استقبالِ چندانی نکردیم آخر ما عشق دیرینی به شیَ (هندوانه) داریم و در آئین ما عشق فقط یکی...

پس عطایش را به لقایش می بخشیم و انگورها را به سایرین وا می گذاریم و مالک سبد انگور می شویم تا آن را بر موتور محبوبمان سوار کنیم و به بهترین نحو ایفاگرِ نقش نمکی باشیم... این گونه که می بینید....

نقشِ این نایلون هم این است که اعتماد به نَفَسِ نمکی را افزایش  دهد که دلش خوش باشد که او خودِ خودِ خودِ نمکی است...

نیم ساعتی را سرخوش از احساسِ زیبای نمکی بودن می گذرانیم.... ولی نمکی بودن هم اندازه ای دارد... پس از نمکی بودن عقب می نشینیم و تخلیۀ بار می کنیم...

و حالا از سبد انگور برای خودمان سکوی افتخار می سازیم و بر آن نشسته و بسی احساسِ خودشیفتگی داریم....

آقا، مادرمان هم بدجوری با این ژستِ ما سرخوش است...

همیشه سرخوش باشی مادرم...همین....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

شایان
4 مرداد 92 12:33
سلام
شیرینی ما چی شد؟
پسرتون اول شده بعد شیرینی ندادین؟
اصلا میشه؟
از متنشم خوشم اومد
به ما سر بزنید ضرر نمی کنید

سلام.
ممنون شایان عزیز
در خدمت شما هستیم
البته این هنوز نتیجۀ نهایی نیست.
حتما.
شایان
4 مرداد 92 13:02
شیرینیمون چی هست حالا؟
یادم نمیاد جمله ای گفته باشین که ما اضافه کنیم؟
میشه تکرار کنید
لتفن(لطفا)

مدرسان شریف!!!
الان میام دوباره میگم.
تـــرانه
4 مرداد 92 14:08
باشماره های بقیه هم برات فرستادم عزیزم.

تو مادریبرام دعـــــــــا کنخیــلی

ممنون ترانه جونم
حتما.محتاجم به دعای خیر شما.
الهام
4 مرداد 92 14:10
تو این دنیا ی سریها از این ور بوم افتادن ی سریها از اونور بوم...یکی خودشو خفه میکنه اون یکی زیادی اپن تشریف داره!!! اسم کوچیک...ای بابا!!! دوست دختر دوست پسر و ک دیگه جز عاملهای بروز بودنشون میدونن! متاسفانه...
الهام
4 مرداد 92 14:21
سلام عزیز

جدی میگی؟؟؟خداروشکر...چ خوب و عالی،ایشالا تا آخر اول بمونه:آممممممممممممین!
هوررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااا......................

ایشالا ک هدر نمیره!

اسم ایمیل رو هم برام بفرس،آخه من هر ایمیلیو باز نمیکنم!

قربونت...شما بفرست بقیش با من!

خیــــــــــــــــلی دوست دارم الهام جون..
الهام
4 مرداد 92 14:38
پست رو گذاشتم عزیز

یک دنیا ممنونم.
مامان آرمينا
4 مرداد 92 15:19
انگورا نوش جونتون
يادم رفت بگم بي آبي خيلي سخته منم خيلي كشيدم

الهام جون ديدم رتبه نفر دوم خيلي نزديكه واسه اينكه عليرضا جون همچنان رتبه اول باشه از طرف خانواده عمه آرمينا 8، راي ديگه واسه گل پسرم گرفتم

ممنون خاله جونم
×××××××××××××××××××××
آره واقعا فاجعه ست
خیلی لطف کردی مریم عزیزم
نمی دونم چطور لطف شما دوست خوبم و جبران کنم
arash
4 مرداد 92 15:38
سلام ابجی جان
ایشالا که خدا براتون نگهش داره
ارسال کردم


ممنون آرش عزیز

الهام(مامان اميرحسين)
4 مرداد 92 16:08
سلام عزيزم
به به ميبينم من و عليرضا خان تفاهم داريم!!
عشق فقط يكي اونم هندونه!!
ببببووووووووووسش

سلام
تفاهم با شما باعث افتخاره خالۀ عزیزم
منم بوووووووووووووس..
مامان بردیا
4 مرداد 92 17:13
به به چه نمکی خوشگل نازی

واااااااااااااای خجالتم میدید!!!
این نهایت لطف شما رو می رسونه.
مامان بردیا
4 مرداد 92 17:18
راستی...مبارکه اول شدی.الان دیدم.بلا این همه رای از کجا؟؟

ممنون خاله جونم.از تو لُپ لُپ؟!
زهره(مامان.فاطمه)
4 مرداد 92 18:57
اول تبریک به الهام خانم
خیلی خیلی زحمت کشییدی.
یه بوووووووووووس محکم هم برای علیرضای عزیزم.
.
ایشااله تو تمام مراحل زنرگیت نفر اول و موفق باشی عزیزم.
راستی اصلا نمکی بودن بهت نمیاد خاله جونم

ممنون زهره جونم. همش به لطف دوستان خوبی مثل شماست عزیزم.
×××××××××××
ممنونم خاله زهرۀ عزیزم.
پس چی بهم میاد؟!

lمحمد حسین
4 مرداد 92 22:54
سلام من کدها رو فرستادم امیدوارم اول بشه

ممنون محمد حسین عزیز.
سایه
4 مرداد 92 23:23
سلام

کار خیلی جالبیه؛ ایده ی زیبایی بود

حقّ کپی از این ایده رو دارم؟

سلام
ممنون سایۀ عزیز.
چرا که نه؟
کپی از همۀ مطالب آزاد ست.
ریحانه(مامان پارسا)
5 مرداد 92 10:11
ای پسمل شیطون و بلا بخورمت اینقدر بانمکی


منتظر
7 مرداد 92 11:51
وای نگاه کن تو روخدا...دستم بهت میرسید اول گازی از اون لپت میگرفتم.. عزیزم... جای من بوسش کنید الهام جون... چقدر بازی بچه ها شبیه به همه...خوشم میاد بی ریا با هرچیزی که دم دستشونه بازی میکنن و خودشونو سرگرم میکنن..یه پیشنهاد یه بار هم خاک بازیش رو بزارید دوست دارم بدونم چطوری بازی میکنه..والا بزارید یه جا که تمیز باشه
تنها
8 مرداد 92 14:45
سلام.باشه.حتما .من فقط میتونم از گوشی خودم رای بدم. عجب دایی هایی پیدا میشنا
سید محمد سیداصیل
8 مرداد 92 18:36
از اینکه وب من را مورد بازدید قرار دادین و نظرات زیبایتان را درج کردید سپاسگزارم و چشم اس ام اس گفته شده رو ارسال می کنم و آرزوی موفقیت و سلامتی و شادکامی برایتان دارم . در پناه حق شاد و سلامت و موفق باشید.