علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

دبّه بازی...

1392/5/9 12:29
نویسنده : الهام
615 بازدید
اشتراک گذاری

در خانۀ ما چند روزی بود که گاه و بیگاه آب و برق قطع می شد و ما می ماندیم و چند تا دبه که باید می رفتیم از شیر آبی که در پارکینگ بود آب کِشی می کردیم...

به دنبال آب کشی های مکرر این چند دبّه از انباری به خانۀ ما عزیمت کرد و شد رفیقِ شفیقِ اینجانب...

بعد از برقراری آب باریکه به شرط صرفه جویی، ما دیدیم که این دبّه ها بد اسباب بازی های خَفَنی است... پس به شیوۀ خودمان به مادر بینوایمان امر کردیم که ما مالکِ دبه ها هستیم و هیچ کس اعم از قانونی و غیر قانونی حق دخل و تصرف در اموال ما را ندارد. آخر ما به کمک پدرمان قادریم بدجور از حقوقِ خودمان دفاع می کنیم... آخر بابای ما اصلا حوصلۀ نق زدنِ ما را ندارد و کافیست ما فقط کمی صدایمان را بلند کنیم آن وقت به مادرمان دستور می دهد تا اوامر ما را اجرا کند و ما هم بابایمان را ده ه ه ه ه ه ه... تا دوست می داریم...

حالا با احراز سند مالکیت این دبه ها به نام خودِ خودمان، خانه مان را تبدیل به انباری کرده ایم و هیچ کس حق ندارد به دبه های محبوب ما نگاه چپ کند په برسد به این که بخواهد آن ها را به انباری منتقل کند...

حالا که خدا مراد شده ایم، اقدام به بازی های کودکانه کردیم... بازی های دبّه ای از نوع خودمان...

اول از همه دبّه های مورد نظر را به ترتیب قد به خط می کنیم و حالا هُل نده کی هُل بده... انگار مجبوریم!!!

چند ساعتی با دبّه ها سر می کنیم و بسی خوشحالیم که سقای آب آورِ ارزشمندِ خانه مان افتخار بازی به ما داده...

از قِل قِل بازی خسته می شویم و تصمیم می گیریم با دبّه ها برج بسازیم...آخر ما پسرِ همان پدر برج سازیم و پسر را نشانی از پدر باید...برج سازی با این دبه های قلنبه هم بدجور دلنشین ست...

برج سازی برای ما فقط یک ساعت جذاب ست قسمت جذاب تَرَش خراب کردن برج است و سر و صدایی که راه می افتد و اعصابِ مادرمان که بد جور خط خطی می شود و عصبانی به دنبالِ ما می دود و ما هم سرمست از کاری که کرده ایم خنده کنان به ریش مادرمان، الفرار....

فردای آن روز دبۀ توپولو را بر کامیون محبوبمان سوار می کنیم و نشان افتخار را بر گردنش می آویزیم تا از تفریح در خانۀ انباری گونۀ ما سرخوش گردد...

آقا خوش به حال ما که سرگرم شدیم و خوش تر به حال مادرمان که درست است خانه اش کمی تا قسمتی انباری شده ولی کودکش سرگرم دبّه بازی ست و می تواند با خیال راحت اوقاتش را به امور مهم!!!!!!! وب نویسی بگذراند...

 این انباری شدنِ خانه به آن وب نویسی می ارزد....

ولی آیا همۀ این ها به ضعیف شدن اعصابِ روان و اعصابِ چشم و اعصابِ کمر می ارزد؟

لابُد می ارزد؟!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

mohsen
9 مرداد 92 12:51
salam taato ebadate shoma mored ghabole hazrate hagh bashe./.. az man khaste shode bod ke payamaki be in shomare befestam ba kode 197 in shalah ke barande besh... movafagh bashid..
الهام
9 مرداد 92 12:59
خداروشکر ازین ب بعد هر ماه بهت یاداوری میکنم،چطوره؟ خواهش عزیزم یعنی چی؟ کدوم شیوه؟چطور مگه؟
شیوا
9 مرداد 92 13:06
سلام خیلی بانمکه امیدوارم برنده بشین!

ممنون شیوای عزیزم.
ریحانه(مامان پارسا)
9 مرداد 92 13:27
ای از دست این علیرضا خان با این بازیهای خفنش
بیچاره مامان جون که باید سر و صدای دبه ها رو تحمل کنه به خاطر این گل پسر بلا.

آخ گفتی ریحانه جون!
بی قرار
9 مرداد 92 14:34
سلام خواهر گرامی فرزند صالح گلیست از گلهای بهشت! خدا گُلتون رو براتون حفظ کنه؛ فرمایش شما انجام شد.179 ایشالا عاقبت بخیر بشید! مثل شهدا! نسأل الله منازل الشهدا
مامان آرمينا
9 مرداد 92 16:04
فداي اين گل پسر كه همه چيز رو ميخواد سوار كاميونش كنه

نميدونم چرا احساس ميكنم چهره عليرضا جون يه تغييري كرده!!!!!! اشتباه فكر ميكنم ؟؟؟؟؟؟ نميدونم !!!!!!!!!!
ولي الهام جون واقعا تصور بي آبي وحشتناكهاميدوارم هر چي زودتر مشكل حل بشه

ممنونم خاله جونم. من شما و آرمینا جون و خیلی دوست دارم
×××××××××××××××××××
آخه پسرم روزه می گیره مریم جون!!!
از اول ماه رمضون خیلی بد غذا شده نمی دونم چرا؟!
خدا رو شکر دیگه قطع نشد.ممنون عزیزم.
sara
9 مرداد 92 16:09
سلام عزیزم بهت رای دادم منم دوست دارم هوارتاااااااا علیرضا کوچولو
حسین
9 مرداد 92 16:13
سلام نی نی خوشچیل خودم نفس حسین بهت رای دادم با 4 تا خط 4 بار هم بهت رای دادم ایشالله در میای من روانی نی نی ام تازه اگه یکم صبر کنی شب خونه خانمم اینا دعوتیم کدتو یادداشت کردم با گوشیه همه مهمونا برات کدتو ارسال می کنم اما یه شرط داره یه بوس بده داداش شحسین باشه ؟ بیا وبلاگم بوسم کن که بدونم به فکرمی
باباي مليسا
9 مرداد 92 16:15
با عرض سلام و آرزوي قبولي طاعات براي شما و همچنين تبريك به خاطر وبلاگ قشنگتون ، وبلاگ مليسا خانم با عكسهاي جديدش به روز شد . خوشحال مي شيم با تشريف فرمائيتون كلبه مجازي مليسا رو نورافشاني و با گذاشتن يك يادگاري ، مليسا رو مفتخر كنيد .

سلام.طاعاتتون قبول.
ممنونم این نهایت لطف شما رو می رسونه.
چشم حتما خدمت می رسم.
هجران
9 مرداد 92 16:31
سلام باشه اس میدم ولی شما هم باید هر روز بیاین بم سر بزنی نظر بدی من هر روز اپ میکنم بعلاوهه ی این لینکت میکنم شما هم لینکم کن هر چی هس معامله باید دو طرفه باشه.و با اسم دنیای من لینکم کن موفق باشی
علیرضاتک
9 مرداد 92 16:50
مرسی علیرضا جان خوشحال شدم از حضورت تو وبلاگم داداش کوچولو اس منم علیرضا هستشم یه اس هم برات برستادم تا تو جشواره اول بشی امیدوارم اول بشی موفق باشی علیرضا
مامان حسنا
9 مرداد 92 17:45
اخ بی آبی بد دردیه
این علیرضاهم هرچی ببینه دوس داره صاحب شه...
نمیدونم چرا باباها اینقدر کم طاقتن علیرضاهم نقطه ضعف باباش دستشه سواستفاده میکنه

می بینی مامان حسنا اوضاع ما رو
ما با این پدر و پسر چه کنیم؟
آناهیتا
9 مرداد 92 18:05
علیرضا جان امیدوارم همیشه سلامت باشی .به وبلاگم اومده بودی و خواسته بودی یه عدد ارسال کنم.اومدم وبلاگت رو دیدم.امیدوارم همیشه کانون گرم خانوادت برات پناه اولین و آخرین باشه. موفق باشی کوچولو
خاله الهام
9 مرداد 92 18:07
امشب رحمت دوست جاریست

مانند رود نه مانند باران اگر دلتان لرزید

بغضتان ترکید کسی اینجا محتاج دعاست
مارو از دعاي قشنگتون فراموش نكنيد

منم محتاج دعا هستم عزیزم.
سارا بارانی
9 مرداد 92 20:03
سلام دایی محسن. خوشحالم اومدین وب من. میتونیم تبادل لینک کنیم.اگه موافق بودین لینکم کنید منم این کار رو میکنم راستی من دو تا وب دارم خواستی هر دو جا لینکت میکنم.علیرضا کوچولو رو ببوس

سلام سارا خانم.
ممنون از لطفتون.
با تبادل لینک موافقم منتها آدرس وبلاگتون و نذاشتید که من بهتون سر بزنم و لینکتون کنم. اگه باز هم اومدید حتما آدرس وبتون و بذارید.
بهناز
9 مرداد 92 21:57
ممنون که به وبلاگم سر زدی برای علیرضا جونت رای فرستادم امیدوارم برنده بشین
ایمان
9 مرداد 92 22:14
سلام عزیزم.............
ایشاالله همیشه توکارات موفق باشی ....
من ی خوانندم و تو وبم نظر گذاشته بودی.....
واقعا وبت قشنگه....
اگه میشه منم لینک کن...ممنون

سلام ایمان عزیز
ممنون.
ایمان عزیز شما آدرس وبتون رو نگذاشتید
لطفا دوباره اگه سر زدید آدرس وبتون رو بذارید تا شما رو لینک کنم.
ممنون از حضورتون.
آنا یوردوم
9 مرداد 92 23:59
سلام وب خوشگلی دارین... خدا حفظش کنه... من رای دادم بهتون... باز هم بهم سر بزنین... منتظرم http://razavia.persianblog.ir/
فائزه
10 مرداد 92 1:11
سلام. سعی خودمو میکنم واسه علیرضاکوچولو رای جمع کنم.
تکتم دلسوز(فانوس)
10 مرداد 92 3:15
سلام...
التماس دعا...


زهره(مامان.فاطمه)
10 مرداد 92 16:54
آخی بی آبی وحشتناکه.
مامانی یکم اعصابتو تقویت کن. علیرضاجونم بی تقصیره مگه نه علیرضاخان

آره عزیزم
همه بی تقصیرند فقط من بینوا مقصرم!!
مامان طاها
12 مرداد 92 15:33
از خودت با حال تر و خلاق تر پیدا نمیشه.

ممنونم خاله جون. شما لطف دارید.
کردوان دانلود
16 مرداد 92 1:26
من بهش رأی دادم

ممنونم.
منتظر
16 مرداد 92 16:16
سلام... خوشبحالت علی کوچولو...ما رو هم بازی میدی؟