ما و رفیق شفیق و محبوب ترین "تُ"...
اینک که رفیق شفیقمان نیز به جمع مان اضافه شده اند بر آن شدیم که یک بار دیگر "اُخ" بازی های دوران طفولیت خود را با ایشان نیز تجربه کنیم...
"اُخ" بازی، نوعی بازی ست از اختراعات خودمان که سراسر شادی و هیجان است و جالب ست بدانی که هیجان این بازی بیشتر از آن که شامل حال شخص بازی کننده باشد، شامل حال اهالیِ منزل است!!! و این ست حال و روز ایشان پس از هر بار نظاره کردنِ اینجانب :
البته از مادرمان فاکتور بگیرید، زیرا علاقۀ ایشان به دوربین و عکسبرداری از شازده پسر (!!!) خیلی فراتر از ترسی است که در نتیجۀ سقوط این جانب از کامیون بر ایشان چیره می شود ولی بابای بینوایمان دقیقاً چیزی بیشتر از نصف عمرشان را در راه "اُخ" بازی اینجانب بر باد داده اند
... و مراحل این بازی پر هیجان را در ادامۀ مطلب دنبال کن...
این که می بینی یک عدد خرگوش ست که ما آن را بسیار دوست می داریم...شدت محبوبیتش آنقدر عظیم است که ما همیشه آن را از ناحیۀ گوش در دست می گیریم و در حال کشیدن آن هستیم به دنبالِ خودمان
از آن جا که حیف است این خرگوش با این بدنِ آماده ورزش نکند و استعداد خود را در زمینۀ انجام حرکات آکروباتیک از خود بروز ندهد، ما این بینوا را وارد بازی خود می کنیم تا استعدادهایش شکوفا شود...
ابتدا گوش خرگوش را گرفته و ضمن پیچاندن 360 درجه ای، و در حالتی که گوش این خرگوش بینوا در آستانۀ جدا شدن است، آن را بر کامیون سوار می کنیم...
سپس خود را جابجا نموده و در پوزیشن مورد نظر قرار می گیریم...
حالا جا را برای قرار گرفتن خرگوش مان باز می کنیم...
و از آن جا که به این نتیجه می رسیم که این فضای کم یا جای ماست یا جای خرگوش مان، از خود گذشتگی را پیشه می کنیم و تمام فضا را به خرگوش محبوبمان می دهیم و از "تُ" پیاده می شویم تا از راه دیگری وارد می شویم...
بـــــــــــــله از کامیون پیاده می شویم آخر جایی برای تکان خوردن وجود ندارد چه برسد به تحرکات فراوانی که ما برای "اُخ" بازی لازم داریم....و از این زاویه اقدام به "اُخ" بازی می کنیم...
و از آن جا که تعادل کامیون از این زاویه یک تعادل پایدار است پس با وارد کردن فشار چند گیگا اتمسفری حتی یک جابجایی نانومتری نیز حاصل نمی شود و در نهایت این نتیجه حاصل می شود که این زاویه برای "اُخ" بازی مناسب نیست....
پس از زاویۀ دیگری اقدام می کنیم...و از منتها الیه قسمت جلویی "تُ" اقدام می نماییم...
و از آن جا که این زاویه را مناسب می یابیم یک دو سه می شمریم و حرکات آکروباتیک خود را شروع می کنیم....
و به این صورت چهارچنگولی فرود می آییم!!!
و از آن جا که "اُخ" شدن برای ما حکم هوا کردنِ چند عدد آپُلو را دارد جهت چاپ شدنِ عکس مان در لیست رکورد داران، به دوربین نگاهی می افکنیم...
گرفتی چی شد یا هنوز محو این "اُخ" بازی ما هستی؟
نقش خرگوش را می گوییم گرفتی نقش خرگوش گوش درازِ بینوا این وسط چه بود؟
بـــــــــــــــــله حرکت آکروباتیک رو به جلوی ما بر "تُ" نیرو وارد می کند و طبق قانون سوم نیوتن با "اُخ" شدنِ ما "تُ" به عقب رانده می شود....و خرگوش نیز نقشِ بر زمین می شود و ما بر خلاف همیشه در این بازی دو بار می گوییم "اُخ" "اُخ"...
یک بار به جای خودمان و یک بار به جای خرگوش زبان بسته