یلدای دلتنگی...
گاهی بر حسب یک اتفاق برای دلت اتفاقات عجیب و غریبِ زیادی می افتد!
دلت را که شکسته است، جمع می کنی و بند می زنی و می گذاری سرِ جایش! با او کنار می آیی و رضایش می کنی به تقدیر الهی... و می بخشی و آرام می گیری!
ولی دل است دیگر! همۀ خاطرات دل نشین گذشته ات را که نمی توانی از حافظه ات پاک کنی!
دل است دیگر! درست مثل کوهی از باروت می ماند... گاهی فقط و فقط یک تلنگر کوچک کافی ست تا جرقه ای شود و آن را به آستانۀ انفجار برساند و اشکت را سرازیر کند و تو و دلت را باز هم راهیِ سرِ خطِ اول کند!
دل است دیگر سنگ که نیست!
و زین پس گذر هر یلدا یادآورِ خاطرات زیبای "با دوست بودن" می شود و تو را بدجور دلتنـــــــــــــــــــــگ می کند!
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
پی نوشت اول: پست های یلدایی سال های گذشتۀ مان را ببین:
یلداهای زندگی مشترک بابا و مادرمان
و این، دومین کامنتِ پست "یلدای 92(1)" است که خاله مهدیه مان سال گذشته برایمان به یادگار گذاشته است و ما را بیش تر از هر چیزی دلتنگ می کند
پی نوشت دوم: دایی محسن مان به لطف خدا روز گذشته عازم سفر کربلا شدند و اگر خدا قبول کند، نائب الزیارۀ تک تک شما دوستان عزیز هستند و نبودِ ایشان نیز بسی بر تنهایی شبِ یلدایمان می افزاید از آن جا که کلاس های مادرمان امروز به پایان رسیده است، عن قریب است که همه با هم عازم ولایت شویم و طولانی ترین شب سال را در جوار خانواده بگذرانیم و دلتنگی هایمان را چاره کنیم...
پی نوشت سوم: به زودی عکس یلدایی علیرضا خان که هفتۀ گذشته در مهد گرفته شده، در ادامۀ این پست آپلود خواهد شد...
پی نوشت چهارم: بسم الله الرحمٰن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ مَـلِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
×××××××××××××××××××××××××××××××××
دو ماه بعد نوشت: مدت هاست عکس یلدایی مان به منزل وارد شده است ولی ما عکس مربوطه را در کمتر از چند ساعت مفقود کردیم و مفقودسازی به حدی حرفه ای انجام گرفت که مادرمان با صرفِ زمانِ وافر و کنکاش های فراوان قادر به یافتن آن نشدند، و درست زمانی که کاملاً از یافتنِ آن ناامید شده بودند، هفتۀ گذشته و در جریانِ خانه تکانی عکس مورد نظر در منطقه ای پشت مبل ها نمایان شد
و این شما و این هم عکس یلدایی علیرضا خان نوری که البته از کیفیت بالایی برخوردار نمی باشد چون به کمک موبایل از روی عکس، گرفته شده است
و اما در مهد ما بعد از سپری شدنِ یلدا و تمامِ متعلقاتش(!)، در تاریخ سیزدهم دی ماه جشن یلدا برگزار شد و بسیار به ما خوش گذشت... فیلم مربوط به این جشن هنوز به دست ما نرسیده است و چنانچه این فیلم دارای تصاویر مناسبی باشد به زودی از روی فیلم عکس تهیه خواهد شد و در این مکان آپلود خواهد شد!
با این حال موجودی این روزهایمان عکس های گرفته شده از هدایاست و همانا این ها همان هدایاست:
و عبارت روی کارت:
یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد
بوی گل، نذر قشنگی نگاهت باشد
و خداوند شب و روز و تمام لحظات
با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد
و عبارت پشت پاکت: "عزیزم کهکشان دلت همیشه پر از رنگین کمون باشه"