علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

یلدای دلتنگی...

1393/9/26 17:02
نویسنده : الهام
1,528 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی بر حسب یک اتفاق برای دلت اتفاقات عجیب و غریبِ زیادی می افتد!

دلت را که شکسته است، جمع می کنی و بند می زنی و می گذاری سرِ جایش! با او کنار می آیی و رضایش می کنی به تقدیر الهی... و می بخشی و آرام می گیری!

ولی دل است دیگر! همۀ خاطرات دل نشین گذشته ات را که نمی توانی از حافظه ات پاک کنی!

دل است دیگر! درست مثل کوهی از باروت می ماند... گاهی فقط و فقط یک تلنگر کوچک کافی ست تا جرقه ای شود و آن را به آستانۀ انفجار برساند و اشکت را سرازیر کند و تو و دلت را باز هم راهیِ سرِ خطِ اول کند!

دل است دیگر سنگ که نیست!

و زین پس گذر هر یلدا یادآورِ خاطرات زیبای "با دوست بودن" می شود و تو را بدجور دلتنـــــــــــــــــــــگ می کند!

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

پی نوشت اول: پست های یلدایی سال های گذشتۀ مان را ببین:

یلداهای زندگی مشترک بابا و مادرمان

هندوانۀ شب یلدا

یلدای 92(1)

یلدای 92(2)

یلدای 91 به قلم خاله مهدیه

یلدای 92 به قلم خاله مهدیه

و این، دومین کامنتِ پست "یلدای 92(1)" است که خاله مهدیه مان سال گذشته برایمان به یادگار گذاشته است و ما را بیش تر از هر چیزی دلتنگ می کنددلشکسته

پی نوشت دوم: دایی محسن مان به لطف خدا روز گذشته عازم سفر کربلا شدند و اگر خدا قبول کند، نائب الزیارۀ تک تک شما دوستان عزیز هستندخجالت و نبودِ ایشان نیز بسی بر تنهایی شبِ یلدایمان می افزایددلشکسته از آن جا که کلاس های مادرمان امروز به پایان رسیده است، عن قریب است که همه با هم عازم ولایت شویم و طولانی ترین شب سال را در جوار خانواده بگذرانیم و دلتنگی هایمان را چاره کنیم...آرام

پی نوشت سوم: به زودی عکس یلدایی علیرضا خان که هفتۀ گذشته در مهد گرفته شده، در ادامۀ این پست آپلود خواهد شد...محبت

پی نوشت چهارم: بسم الله الرحمٰن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ مَـلِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ

×××××××××××××××××××××××××××××××××

دو ماه بعد نوشت: مدت هاست عکس یلدایی مان به منزل وارد شده است ولی ما عکس مربوطه را در کمتر از چند ساعت مفقود کردیم و مفقودسازی به حدی حرفه ای انجام گرفت که مادرمان با صرفِ زمانِ وافر و کنکاش های فراوان قادر به یافتن آن نشدند، و درست زمانی که کاملاً از یافتنِ آن ناامید شده بودند، هفتۀ گذشته و در جریانِ خانه تکانی عکس مورد نظر در منطقه ای پشت مبل ها نمایان شدجشن

و این شما و این هم عکس یلدایی علیرضا خان نوری که البته از کیفیت بالایی برخوردار نمی باشد چون به کمک موبایل از روی عکس، گرفته شده استخجالت

و اما در مهد ما بعد از سپری شدنِ یلدا و تمامِ متعلقاتش(!)، در تاریخ سیزدهم دی ماه جشن یلدا برگزار شد و بسیار به ما خوش گذشت... فیلم مربوط به این جشن هنوز به دست ما نرسیده است و چنانچه این فیلم دارای تصاویر مناسبی باشد به زودی از روی فیلم عکس تهیه خواهد شد و در این مکان آپلود خواهد شد!

با این حال موجودی این روزهایمان عکس های گرفته شده از هدایاست و همانا این ها همان هدایاست:

و عبارت روی کارت:

یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد

بوی گل، نذر قشنگی نگاهت باشد

و خداوند شب و روز و تمام لحظات

با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد

و عبارت پشت پاکت: "عزیزم کهکشان دلت همیشه پر از رنگین کمون باشه"

پسندها (10)

نظرات (16)

مامان کیانا و صدرا
28 بهمن 93 19:56
سلام الهام جون خواهر جونم،مهدیه جون و خونواده ی مهربونش یلدای 93 رو هرگز ندیدندمثل تموم کسانی که در اثر برخی بی توجهی ها از دیدن خیلی چیزها محروم شدندروحشان شاد و قرین رحمت الهیاللهم صل علی محمد و آل محمد
الهام
پاسخ
سلام عزیزم بله متاسفانه! و من برای به فراموشی سپردنِ این درد و این سهل انگاری مدت های مدیدی زمان نیاز دارم این روزها دیدنِ گذر هر هواپیما و یا حتی شنیدنِ صدای هر هواپیمایی من و وادار می کنه براشون فاتحه بفرستم روحشون شاد
مامان کیانا و صدرا
28 بهمن 93 19:57
عکس علیرضا خان نوری در یلدای مهد کودک بسیار زیبا و ناز شده است و بسی خوشحالیم که این یادگار یلدای 93 در خانه تکانی شب عید از پشت مبلها پیدا شده استشادمان باشید و دلارام
الهام
پاسخ
یک دنیا ممنونم عزیزمچشماتون ناز می بینه دوستم بله ما به خاطر اومدن مهمون ها چهارشنبه و قبل از رسیدن شون خونه تکونی مون و انجام دادیم و باورت نمیشه تا چه حد از دیدنِ عکس علیرضا پشت مبل خوشحال شدم! البته در حال حاضر هم به شدت یک خونه تکونی مجدد احساس میشه چون اوضاع خونه مون در حال حاضر با اوضاع قبل از خونه تکونی تفاوت چندانی نداره فدای محبتت عزیزم
زهره مامانی فاطمه
29 بهمن 93 8:41
خداروحشونو شاد کنه وبه دل تو دوست مهربونم آرامش بده چه عکس یلدایی قشگی داره علیرضا جونم ایشااله که هزار سال یلدارو زیر سایه پدر ومادر مهربونش جشن بگیره
الهام
پاسخ
ممنونم زهره جونم فدای محبتت دوستم. فاطمه جونم رو می بوسم
مامان مهری
29 بهمن 93 10:02
سلام. خسته نباشی دوست گلم از مهمون داری. امیدوارم کنار دوستان بهتون حسابی خوش گذشته باشه. عکس یلدایی علیرضا و متن روی کارت همگی خیلی زیبا بودن.
الهام
پاسخ
سلام مهری جونممنونم عزیزم جاتون سبز مهری جون و ممنونم بایت لطفت
مامان ریحانه
29 بهمن 93 10:13
الهام عزیز یلداهای زیبایی داشته اید در کنار دوستان و خانواده ولی حیف که فقدان دوستان سفر کرده اتان باعث میشود که غمی را در بین این خاطرات برای همیشه احساس کنید روحشون شاد و قرین رحمت الهی
الهام
پاسخ
یک دنیا ممنونم عزیزم خداوند رفتگان شما رو قرین لطف و رحمت کنه
مامان ریحانه
29 بهمن 93 10:17
اما در لابه لای خاطرات خاطره ی هندوانه ی شب یلداتون خیلی قشنگ بود خواهر رفتی مثلا یه چیز ارزون بخری شد این در عوض خاطرش همیشه تو ذهنت میمونه عکس علیرضا جون خیلی قشنگ افتاده انشالله یلداهای زیادی را در کنار خانواده ی عزیزت داشته باشی واسه آقا لیرضا و مامان گلش
الهام
پاسخ
اتفاقا اون خاطره برای منم جالب بود این نهایت لطف شما رو می رسونه ریحانه جون نازنین جانم رو می بوسم
مامان ریحانه
29 بهمن 93 10:18
راستی علیرضا 4 روز سه سال و نیمه شده سه سال و نیمگیش مبارک
الهام
پاسخ
خیلی خیلی ممنونم از لطفتون ریحانه جونمی خواستم براش تولد سه سال و نیمگی شو برگزار کنم که سرم شلوغ شد و نتونستم ایشالا آخر هفته اگه مقدور شد براش جشن تولدش رو می گیرم و عکس ها رو میگذارم
مریم مامان آیدین
29 بهمن 93 11:45
سلام الهام جونم خسته نباشی برای همه مهمون داری هات عروس مهربووون پاراگراف اول پستت دلم رو به درد آورد...خوب خوب خوب درکت کردم...مگه میشه نفهمید این همه دلتنگی رو این پست رو چطور کامنت نزاشتم من؟؟؟غیر فعال بوده؟
الهام
پاسخ
سلام مریم عزیزم م م م یک دنیا ممنونم دوستم فدای محبت ت مریم جانم نظرات این پست بخاطر حس ناراحت کننده ای که داشت غیرفعال شد ولی شب قبل وقتی دیدم مرضیه جون تو پست تولدم دو تا کامنت گذاشته اند که به این پست مربوط می شد کامنت دونی این پست رو فعال کردم تا اگه دوستان دیگه هم خواستند نظر بذارند همین جا نظراتشون رو ثبت کنند
مریم مامان آیدین
29 بهمن 93 11:49
وااااااااااااای چقدر عکس یلدای علیرضا قشنگه خییییییییییلی ناناز افتادی گل پسری خودم اتفاقا تو مهد ایدین هم همین دکور رو روزی که آیدین رو برده بودم داشتن جمع میکردن و گفتن دیروز از بچه ها عکس انداختن و خیلی تعجب کردن یادشون رفته به من هم زنگ بزنن و اطلاع بدن و از بین چندین و چندین مدل مختلف دکور عکسی که دیدم دقیقا از این دکور از همه بیشتر خوشم اومده بود...ایرانی و اصیل بود حالا قراره برای عکس عید و هفت سین اگه یادشون بمونه بهم زنگ بزنن راستی چطور عکس گم شده بود؟؟؟خوبه تونستی تحمل کنی...من بودم کل خونه رو نابود میکردم تا پیداش کنم....حالا خدارو شکر سالم پیدا شد...خیلی حیف بود عکس به این نانازی کادو هارووووو...مبارکت باشه...من هم برات رنگین کمون رو ارزو میکنم تو کهکشان دلت قشنگم
الهام
پاسخ
این نظر لطف شماست مریم جونم اتفاقا منم خیلی از این عکس خوشم اومد ایشالا سال بعد برای آیدین جون هم تو همچین دکوری عکس بندازی و تو وبلاگش آپلود کنی برای عید قراره تو مهد علیرضا نهم اسفند عکس بندازند احتمالا اونجا هم همین اتفاق بیفته اگه دوست داری الان یه سر برو و تاریخش رو بپرس چون قیمت عکس ها به نسبت بیرون خیلی پایین تره اصلا فکر نمی کردم کار علیرضا باشه! فکر میکردم خودم گذاشتمش یه جای امن و با این تصور تمام نقاط امن خونه رو گشتم تازه نگران بودم که داخل برگه ها تو سطل آشغال نرفته باشه روز چهارشنبه گذشته درست قبل از رسیدن مهمون ها در حال خونه تکونی بودم که بر سر جابجایی یکی از مبل ها بین من و محسن اختلاف نظر بود و وقتی من نظرم رو تحمیل کردم و مبل رو کشیدیم عکس پیدا شد! خوب شد داخل کاورش گم شده بود و الا خدا می دونه با چه وضعی بیرون می اومد و این شادمانه ترین جابجایی مبلی بود که در تمام عمرم انجام داده بودم ممنونم مریم جون
مریم مامان آیدین
29 بهمن 93 11:59
راستی الهام جونم من تازه اینجارو پیدا کردم و انقدر ذوق مرگ بودم که دیشب تا ساعت سه صبح داشتم برای آیدین کارتون دانلود میکردم http://www.telewebion.com/fa/vod/channel/pooya/%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D9%88%DB%8C%D8%A7 همه کارتون های کانال پویا رو داره آیدین عااااشق ملوچ و مهارت های زندگی و کو کو قصه امروز کو هست یادمه علیرضا هم لویی نقاش رو دوست داشت اگه کارتون دیگه ای هم هست همه رو میتونی دانلود کنی خصوصا اینکه خیییلی آموزش خوبی دارن...آیدین دیروز که با سیاست یه قسمت از بدغذایی مهارت های زندگی رو براش گذاشتم و تا شب کامل غذاشو میخورد و شکلات و بستنی شو هم بعد غذا میخورد و یادته بهت گفته بودم کانال دو یه فیلم سینمایی از توماس پخش کرده بود که ایدین تا چهار روز میخکوبش بود و براش ضبط کرده بودم؟ لینکشو از همونجا برات پیدا کردم...حتما برای علیرضا دانلودش کن...عاشقش میشه http://www.telewebion.com/fa/41846/%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%B3-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D9%87%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C.html
الهام
پاسخ
چقدر خوب و عالی خدا خیرت بده خواهر! منم میرم تو کارش! مخصوصا توماس رو خیلی مشتاقم ببینم می دونی بعد از اینکه فهمیدم قسمت های دیگه ای هم داره لینک هاش و پیدا کردم و دانلود کردم. یکی داستان شجاعت و یکی هم کریسمس رو که علیرضا از داستان شجاعتش می ترسه و نگاه نمی کنه ولی خودم عاشقشم با اون زبون روان و اون انیمیشن فوق العاده زیبا الان میرم برای دانلود
صدف
29 بهمن 93 14:06
عکس پسری خیلییییی ناز شده . خداروشکر که پیدا شد واقعا ... بچه ها متخصص قایم کردن اجناس هستن ... ظاهرا منم که دو سه ساله بودم مدتی کلیه وسایل طراحی و نقشه کشی پدرم رو دور از چشم همگان پنهان میکردم و بعد از گذشت چهار ماه موقع اسباب کشی توی کارتونی که زیر تخت جاساز شده بوده کلیه وسایل رو یافتن . و هنوز بعد از گذشت بیست و اندی سال این سوال وجود داره که من چرا و چجوری اون وسایل رو به زیر تخت انتقال میدادم :-D متن نوشته های روی کارتهای علیرضا خیلی قشنگن فقط کاش یه نفر خوش خط تر و باحوصله تر اونارو تو مهدشون یادداشت میکرد بلاخره قراره یادگاری نگه داشته بشن حیف شد با این نوع خط ....
الهام
پاسخ
این نظر لطفته صدف جانم پس شما هم درست مثل علیرضا حرفه ای عمل کردی عزیزم لابد چون پدرتون همیشه با اون وسایل مشغول بودند شما اونا رو رقیب خودتون در جلب توجه پدر یافته اید و وسایل طراحی رو به سزای اعمالشون رسونده اید حق با شماست! اتفاقا با خودکار آبی کمرنگ هم نوشته بودند و اصلا نوشته هاش تو عکس خوانا نبود
مامان علی
29 بهمن 93 17:38
ای جونم چقدر عکسش خوشکل وبانمکه،چقدر فینگیلی شده با اون کلاه الهی به صد یلدا زنده باشی میبوسمش الهام جون خسته نباشی از مهمونداری وخونه تکونی عزیزم علیرضا جونم که بله والا علی دماسنج وکلید وسوویچ وهرچیزی که فکرش وبکنی ونکنی میبره مرتب کنه یا قایم کنه دیگه نابود میشه!!!!! اون روز دماسنج اتاقش و تب سنج نبرده بود تو زیپ مخفی کیفم!!!! چند ساعت سر کار بیدیم داشتیم میگشتیم!!!
الهام
پاسخ
چشماتون قشنگ می بینه زهرا جانم و ممنونم بابت دعای زیبایت عزیزم و همین آرزو رو برای علی جون دارم ممنونم دوستم پس عجب برات کار درست کرده خواهر شما تصور کنید می خواد مرتب کنه و البته که بسی خیالِ واهی
مامان علی
29 بهمن 93 17:43
خدا دوست خوب وبلاگیمون وبیامرزه خیلی حس تلخیه وقتی آدم میخاد از عزیزی وبودن ونبودنش حرف بزنه متاسفم که از حیث لباس وظاهر عصر حجری شدیم وتصورمان است ته خوش پوشان عالمیم! واز حیث پیشرفت وامنیت هوایی وزمینی ودلسوزی برای مردم کشور از جهان سومی که هیچ قرون وسطایی هم عقب تریم،وبرای جان مردم هیچ ارزشی انگاریهای نمیشوند!
الهام
پاسخ
ممنونم زهرا جون خدا رفتگان شما رو هم قرین لطف و رحمت کنه ای کاش ای کاش ارزش جان آدم ها رو بیشتر بدونیم
زهرا مامان ایلیا جون
30 بهمن 93 2:28
سلام الهام جووون خوبی عزیزم علیرضا خان ما خوبه .چه میکنی با خونه تکونی شب عید و پیدا شدن عکس یلدا خسته نباشی. عزززیز دلم چقدر هم عکس یلداش قشنگ شده ببوسش برام
الهام
پاسخ
سلام زهرا جون. ممنونم عزیزم. شما و ایلیا جون خوبید؟ لطف داری دوستم. ایلیا جون و می بوسم
مامان بهی
30 بهمن 93 7:23
عزيزم با اين عكس خوشگلت
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جونم
مامان زینب
30 بهمن 93 23:38
سلام الهام جون خدا رحمت کنه عزیزان سفر کرده را واقعا که برای سال اول تحمل نبودن کسی خیلی خیلی سخت تر از سالای بعدی هستش چقد نازه این گل پسر دوست داشتنی برای منم خیلی پیش اومده که آیدین چیزی رو برداشته و من تا مدتها بعد نتونستم پیداش کنم
الهام
پاسخ
سلام زینب جون و ممنونم دوستم خدا رفتگان شما رو هم قرین رحمت کنه شما لطف دارید آیدین جون شیطون و می بوسم