علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

یک روز به یاد ماندنی .....

1391/12/27 16:2
نویسنده : الهام
408 بازدید
اشتراک گذاری

اینم از تعطیلات ما در دیار مامانی....

ادامۀ عکس ها در ادامۀ مطلبمحبت

 

من به شدت علاقه دارم به صورت مستقل عمل کنم و خودم مثل دایی علی  و دایی محسن و مامانم و بابا از کوه برم بالا...

اینجا یه سد بزرگه. اول که رفتیم کنارش میخواستم برم تو آب خیلی هم عجله داشتم برای این که منو منصرف کنند بهم یاد دادند که سنگ بندازم تو آب و بازی کنم منم دیگه ول کن نیستم... اینجا دارم سنگ از رو زمین برمیدارم و میدم به بابایی که بندازه تو آب... بابایی هم سنگ های منو می گیره و چون کوچیکند یواشکی میذاره کنار و خودش یه سنگ برمیداره که بزرگ باشه و وقتی به آب میخوره دایره های زیبا ایجاد بشه و به خیال خودش فکر میکنه من نمی فهمم داره بهم کلک می زنه....

وای اینجا چقدر باحال بوده من می رفتم پایین پیش مامان و دایی محسن مینشستم...منم از این به بعد همش میخوام اینجا بشینم و سواری کنم...

دارم ماشین و چک می کنم ببینم تو این مسیر ناهموار که اومده مشکلی براش پیش نیومده...

دایی محسن داره بلندگوی ماشینش و درست می کنه...اصلا فکر نکنی دارم آموزش می بینم من خودم استاد تعمیراتم و همه وسایل خونمون و تعمیرات می کنم....من فقط دارم نظارت می کنم ببینم دایی محسن کارش و درست انجام میده یا نه...

جاتون خالی روی آتیش چایی درست کردیم..

همه داشتیم تو بیابون می گشتیم و مامانم هم از اونجا که عاشق اینه که منو مستقل بار بیاره دستم و ول کرد تا خودم بیام.... اونا داشتند می رفتند و گرم صحبت بودند که وقتی برگشتند دیدند من رو زمین نشستم مامانم اومد ببینه چه خبره....

چیز خاصی نبود اونا داشتند تخمه میخوردند و به من نداده بودند منم یه پوست تخمه رو زمین دیدم نشستم و بر داشتم خوردم...

 

دارم صورتم و می شورم...

دارم به صورت خود مختار سنگ پرت می کنم تو آب ..

وای چقدر گشت و گذار تو این دشت حال میده...

 اینجا یه فرش آبی رنگه ...من به شدت دوست دارم روش قدم بزنم ولی دایی محسن منو گرفته و اجازه نمیده... آااااااااااااااااای یکی به داد من برسه... من فقط میخوام رو آب راه برم....من که به شما کاری ندارم... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان امین از وبلاگ (همه وجودم امین جان)
28 اسفند 91 1:51
به به چه هوای تمیزی تا می تونی از هوای تمیز اونجا لذت ببر


مامان امین از وبلاگ (همه وجودم امین جان)
30 اسفند 91 1:49
درود بر شما، قدوس ایران، بلندی دماوند، اصالت نوروز، قدرت آرش، شرافت کاوه، غیرت بابک، نجابت مازیار، زیبایی شیرین، عشق فرهاد، شکوه تخت جمشید، عمر پرسپولیس، منش کورش، پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، را از اهورای پاک، برایتان آرزومندم.


ممنون.از طرف من و مامانم خیلی خیلی عیدتون مبارک.امین عزیزم و ببوسید.
فاطمه
4 فروردین 92 19:32



سجاد
4 فروردین 92 21:35
پیش ما هم بیا