وجدان درد چیست؟؟؟
تا به حال وجدان درد به سراغت اومده...
من که چند وقته خیلی دچار عذاب وجدان شدم ....
اگه فکر می کنی از این که برای مامانم کار درست می کنم در عذابم سخت در اشتباهی!!!
لابُد فکر می کنی از این که غذام و نمی خورم درگیر عذاب وجدان شدم....پس بدون که اشتباه فکر کردی...
عُمراً بتونی حدس بزنی...پس زیاد به مغزت فشار نیار و خودت ببین...(البته پُر واضح است که اونقدر گرفتاری و به فکر قسط و وام و اجاره خونه و مدرسۀ بچه ها و قیمت پوشک و نهار و شام و .... هستی که مغزت در آستانۀ انفجاره پس مطمئناً دیگه نه می تونی و نه میخوای بهش فشار بیاری!!!البته خیلی خوبه که مُخت این قدر درگیره آخه دیگه با شرایط ذکر شده، این همه مساله هست که بهش فکر کنی و دیگه حوصلت هم سر نمیره!!! )
من همۀ عروسک هام و با موتورم بردم دَدَررر... الا بعبعی ناقلا رو...
آخه می دونی هر وقت میذارمش رو موتور نمی تونه تریپ موتورسواری به خودش بگیره آخه استیلش (یا به عبارتی استایلش) مشکل داره و نمی تونه خودشو رو موتور نگه داره..
تا این که بالاخره راه چاره ای یافتم...
از این سطل آشغال کمک می گیرم و بعبعی مو میذارم توش تا بتونه خودشو نگه داره روی موتور...و با احتیاط کامل دستم و بر می دارم که یه وقت هوا جریان پیدا نکنه و بیفتند پایین...
و چون موتورسواری دو نفره حالش بیشتره این خرسی رو هم گذاشتم روی موتور... ولی همش خودشو لوس می کنه و میندازه از موتور پایین و پاشو می کوبه به زمین و میگه میخواد پشت سر بعبعی سوار شه...
و منم که استادِ رعایت کردنِ عدالت هستم در اینجا به شیوۀ مامانم رفتار می کنم و مصمم روی حرفم هستم و بهش اجازه نمی دم عقب بشینه...و با حوصلۀ فراوان می ذارمش روی موتورم...
اصلا فکر نکنی من و مامانم یک دنده و لجبازیم نه اصلا!!!! ما فقط رو حرفمون هستیم!!!!
آخه می دونی عقب نشستن خیلی بهتره و خودم هم عاشق اینم که عقب سوار شم و چون بعبعی تا به حال سوار موتور نشده دوست دارم بیشتر بهش خوش بگذره و گذاشتمش عقب....
اصلا فکر نکنی دارم بین عروسک هام تبعیض قائل میشم نه اصلاً من فقط مجریِ رعایتِ عدالتم!!!!
و حالا بریم دَدَررررررر...
وای بچه ها دلم برای خرسی خیلی می سوزه آخه دلش میخواست عقب بشینه پس بهتره یه جابجایی هم انجام بدم...و نهایت عطوفت خودم و ابراز کنم که خرسی ازم دلگیر نشه...
دَدَرررر خوش بگذره نی نی های ناز علیرضا...
الهی که هیچوقت عذاب وجدان نگیری و اگه خدای نکرده عذاب وجدان گرفتی قبل از این که کار از کار بگذره به دنبال راه چاره باشی...و خدا یه چارۀ اساسی بذاره جلوت که از عذاب رها بشی....