چگونه مثل یک جِنتِلمَن رفتار کنیم؟
مامانم همش تبعیض قائل میشه!!
وقتی میخوایم میوه بخوریم برای دایی محسن و بابام و خودش چنگال میاره ولی برای من میوه ها رو تیکه های ریز می کنه و میذاره تو ظرفم تا با دستم بردارم و بخورم...
آاااااه ه ه ه ....آرزوم اینه که منم میوه رو با چنگال بخورم...آخه می دونی احساس می کنم این طوری خیلی جنتلمن میشم!!!
امروز دیگه تصمیم گرفتم علیه مامان تبعیض قائل شوِ خودم قیام کنم و بعد از این که ظرف میوه رو دستش دیدم طبق معمول دست به دامن مامان شدم و با قدرتی هر چه تمام تر و در حد پاره شدن، دامنشو کشیدم و بردمش جلوی جا قاشقی تا بهم چنگال بده و تصمیم دارم میوه ها مو با چنگال بخورم...
بر چنگالم بوسه می زنم که به من حس جِنتِلمنی بخشید...
بیا ادامۀ مطلب و با علیرضای جنتلمن حال کن!!!
اول با چنگال تیکه های طالبیِ داخل ظرف رو هدف قرار می دم...ولی علی رغم تلاشی که می کنم موفق به شکار طالبی نمیشم...
پس به شیوۀ خودم رفتار می کنم و اول با دست طالبی رو برمیدارم و برای این که جنتلمنیِ خودم و از دست ندم طالبی رو میذارم رو چنگال...خودت ببین..
به باد کردگی لپم نگاه نکن...همش ژسته...
این طالبی که دارم میخورم خیلی بی مزه ست یعنی بهت بگم مزۀ آبم نمیده... دلتون نخواد.. منم دارم به هوای جنتلمن بودن و حس چنگالیِ خودم می خورم وگرنه اگه پای چنگال وسط نبود نگاهشم نمی کردم!!!
و حالا مرحلۀ حساس کار...منظورم مرحلۀ چنگالیه!!!
و با یک نفس.....
وای بچه ها چه حالی میده جنتلمن بودن....
و حالا که تونستم موفق بشم می تونم موفقیت خودم رو جشن بگیرم اونم به شیوۀ جنتلمنی!!!
و حالا حرکات موزون جنتلمنی رو داشته باش...
حیف و صد حیف که مامانم اجازه نداده با دهن پُر حرف بزنم وگرنه یه آواز جنتلمنی هم چاشنی حرکات موزون می کردم..
اُم م م م م م م م م....مَ مَ مَ....
و اینک از امکانات موجود هم کمک می گیرم...
و در اوج جنتلمنی بر ابزار جنتلمن بودنم بوسه می زنم و سرورم و ابراز می کنم...و نهایت سپاس خودم و از خداوند بخاطر آفریدن چنگال ابراز می کنم....
اُه ه ه ه ه ه بچه ها چه حاااااااااااااالی میده جنتلمن بودن!!!
یادم باشه:
جنتلمن بودن به چنگال و لباس و ماشین مدل بالا و خونه زیبا و استفاده از الفاظ آن چنانی نیست...
بابا جونم همیشه به مامانم می گفت:"هر وقت بین مردم رفتی و غرور بی جا رو کنار گذاشتی و دلت برای مردم تپید به معنای واقعی جنتلمنی...
هر وقت مشکل دیگران و حل کردی به معنای واقعی جنتلمنی...
هر وقت احساس مردم رو درک کردی و خودت رو حتی برای چند لحظه جای اون ها گذاشتی به معنای واقعی جنتلمنی...
هر وقت خودت رو بزرگ و دیگران رو ریز ندیدی اونوقت به معنای واقعی جنتلمنی..."
منم به حرف های بابا جونم(بابای مامانم) خیلی فکر کردم...و وقتی دقیق می شم می بینم که چه حرف قشنگی زده!!!و خودش هم چه خوب عمل می کنه!!!
و نظر شما چیه؟؟؟