علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

نیمۀ پُر لیوان....

1392/3/12 1:05
نویسنده : الهام
299 بازدید
اشتراک گذاری

امروز قراره برامون مهمون بیاد. عموجون و عمه جونِ مامانم میان تهران پیش ما؛ تا هم ما رو ببینند و هم مادرجونِ مامانم و ببرند قم زیارت حضرت معصومه...

منم می بینم این روزها سرِ مامانم شلوغه خیلی باهاش همکاری می کنم که یه وقت مامان جونم اذیت نشه...مهمون ها الان تماس گرفتند که برای چندُمین بار آدرس و بپرسند!!!منم رو میزِ نهارخوری نشستم و دارم به آدرس دادنِ مامانم گوش میدم...

مامان قطع می کنه و مشغول کارش میشه، منم با لگوهام رو میز نهارخوری بازی می کنم و عمیقاً تو فکرم که چرا تهران به این سر راستی همه اینقدر با آدرس هاش مشکل دارند!!

دیگه انواع و اقسام مدل ها رو روی لگوهام پیاده کردم و حوصله ام در آستانۀ سر رفتنه که ناگهان یه لیوان کمی تا قسمتی پُرِ آب روی اُپن بهم چشمک می زنه و میگه من آبم من آبم ولی من فقط بالفعل آبم و بالقوه می تونم یه کارواش باشم...

با شنیدن این حرف داد و بیداد راه می ندازم و به لیوان آب اشاره می کنم تا مامان اونو بهم بده.... و مامان برای رها شدن از جیغ و داد من لیوان و بهم میده...

... و منم که چند وقته یاد گرفتم به طور مستقل با لیوانم آب بخورم شروع به خوردن می کنم:"سلام بر لب تشنه ات یا حسین شهید"

و می بینی که بازم مامانم و از کار و زندگی انداختم و با دوربینش میاد سراغم...البته بهتره در این جا به ثبت برسه که برای اولین بار در تاریخ زندگی مشترک، این بار مامانم قبل از رسیدن مهمان کارهاش تموم شده البته از کارهای جدیدی که من  هر لحظه براش به وجود میارم فاکتور بگیرید..مثل همین کاری که الان انجام میدم....ناگفته نماند که فکر نکن کارهای مامانمم در اثرِ مدیریت مناسبش تموم شده بلکه در اثرِ مدیریت نامناسبِ مهمان ها در پیدا کردن خونۀ ما،مامانم فرصت داشته همۀ کارهاشو انجام بده...

من فکر می کنم اگه خودم ماشینم و بشورم با این کارم یه بار سنگین از دوش مامانم برداشتم و اول از همه به این وسیله خودم و سرگرم می کنم و هم دست از سر مامانم بر میدارم که به کارش برسه...

و حالا پروژۀ ماشین شویی رو شروع می کنیم...اول از همه قطعات ماشین و میندازم داخل لیوان تا با آب تماس پیدا کنه...اصلا فکر نکنی دارم ماشینم و گُربه شور می کنم نه اصــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاً، من نیازی به مایع شستشوی ماشین ندارم و ماشینم به دور از مواد شیمیایی پاکِ پاکِ...

و دستم رو هم تا آرنج فرو می برم داخل لیوان تا از تماس آب با قطعات ماشین مطمئن بشم..

و مجدد می یارمش بیرون و باز هم این کار و انجام میدم تا قطعات ماشینم کامل تمیز بشه.

مامانی اصلا سعی نکن با نگاهت منو خجالت بدی که دست از کارم بردارم..من به این آسونی ها از رو نمیرم... و در کارم ثابت قدم هستم!!!

و حالا موتور شوییِ ماشینم و شروع می کنم...

حالا قطعات شسته شده رو تو دستم می گیرم و چون تو دستم جا نمیشن از یقۀ لباسم کمک می گیرم که از دستم نیفتند...

و حالا تمام سعیَم و می کنم که تمامی قطعات و با هم غُسل بِدَم...و بدین وسیله یک ارزیابی هم از ظرفیت لیوان داشته باشم...به نظرت میشه یه ماشین و تو یه لیوان جا کرد؟؟؟این همون حکایت شُتر تو شیشه کردنه!!!

و بالاخره تلاشم به نتیجه می رسه..


هیچوقت فکر می کردی با یه لیوان نیمه خالی از آب بشه یه ماشین و شست؟؟؟

به راحتی میشه این جوری:

"میشه با یه لیوان نیمه پُر از آب یه ماشین و شست."

تفاوتش تو همین نوعِ تفکّره!!!

پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر یا خـــــــــــــــــــــــــــــــالی؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان زهرا
12 خرداد 92 1:09
ای شیطونک خاله کارات خیلی باحاله

مرسی خالۀ عزیزم.ایلیا گلی هم خیلی ناناز باحاله.
مامان زهرا
12 خرداد 92 1:33
نه عزیزم اگه منظورت اون دوچرخه صورتیه است که تو پارک سوار شده نه اون مال یکی ازبچه های پارکه ولی خوب سعی میکرد و قدشم میرسید یکمم وسوسه شدم براش بخرم
راستی منظورتون ادامه مطلب بود

فکر کردم خودش می تونه رکاب بزنه.آخه علیرضا خیلی تلاش می کنه ولی پاهاش نمیرسه به رکاب.حتما براش دوچرخه بخر خیلی خوبه.
بله ادامۀ مطلب خیلی زیبا بود
مامان امین
12 خرداد 92 6:59
خاله جون من مطمئنم شما در آینده اقتصاد دان خوبی خواهی شد. کاملاً از ماشین شستنت با یک لیوان نیمه پر پیداست .

خدا کنه
مامان ترنم
12 خرداد 92 12:36
علیرضا جان خاله شما یک مرکز مشاوره در زمینه مصرف بهینه آب بزن.مخصوصا با این هدفمندی یا.را.نه خوب جواب می ده.
اگر کارواش هم بزنی کارت خوی میگیره چون با کمترین مقدار مصرف آب ماشین می شوری...
گربه شور هم که نمی کنی؟؟؟؟؟!!!!
و اما الهام جان عاشق این مدل نوشتنتم
راستی چه خوبه یک وقتهایی مهمونها دیر برسن

واقعا فکر کنم خوب بگیره کارش!!
ممنون عزیزم.این نهایت لطفت رو می رسونه دوست خوبم.

مامان پارسا
12 خرداد 92 14:00
اين عكساش رو براي تبلغ صرفه جويي در مصرف آب بزارين

فکر خوبیه!!!
asal
12 خرداد 92 14:54
عزیزم وبت عالیه به وب منم بیا اینم ادرس من 12 سالمه نظر توی وبم فراموش نشه :www.asaljam.mihanblog.com


ممنون. باشه گلم.



اومدم به وبت سر زدم عسل عزیز.منتها قسمت نظرات که باز می شد، نمی شد تایپ کرد نمی دونم مشکل از کجاست؟!
خاله الهام
12 خرداد 92 17:34
عزـــــزم طبق معمول شيرين كاريهات خيلي باحاله
من ياد بچگي هاي خودم ميافتم
فكر نكني شيطون بودم ها اصــــــــــلا مثل خودت آروم و بي صدا

نه خالۀ دوست داشتنیِ موتور سوار، خودم فهمیدم اصـــــــــــــلا شیطون نبودید!!