علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

وسایل حمام از نگاهی نو!!!

1392/3/22 23:18
نویسنده : الهام
1,486 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزه همۀ خونه از جمله داخل کابینت ها، زیر کابینت ها، کشوهای میزها، زیر میزها، زیر مبل ها، روی تخت خودم و تخت مامان و بابا و از همه مهم تر اسباب بازی هام شدیداً برام تکراری شدند و در ادامۀ پروسۀ دست به دامنِ مامان شدن، اجازۀ ورود به حمام از طرف مامان صادر شد تا با فراغ بال بتونه به کارهاش برسه...

و کم کم وسایل داخل حمام به بیرون نیز دَرز کرد...مثل وان خودم و این سبد لباس که بر اون سوار شدم و در حال صبحانه خوردن در آیینۀ بوفه به رشادت مردی اسب سوار می نگرم!!!

و امــــــــــــــــــــــــــــا مهم تر از این سبد لباس یک چهارپایه ست که خودم پیدا کردم و جزو غنائمم از حمام به ثبت رسیده!!

جالبه بدونی که چند وقته!! البته چند ساله مامانم یه چهارپایۀ تاشو خریده و گذاشته تو حموم ولی خداییش شاید چند بار بیشتر ازش استفاده نشده!!!

منم که حالا می بینم این چهارپایه کاربردی نداره میخوام ازش استفاده های مفیدی بکنم و به شما هم کاربردهای اون رو نشون بدم...

می دونی برای اینکه روی چهارپایه بایستم چقدر زمان گذاشتم و چند بار بالا و پایین رفتم؟؟خودم به تنهایی ایستادم آااااا...اصلا فکر نکن کار راحتیه...

نه جانم... این فقط یک کاربرد از چندین کاربرد این چهارپایۀ دوست داشتنیه...

اصلا فکر نکنی من فضولم و به همه جا سرک می کشم ...

نه... اصـــــــــــــــــــــلاً... من یک کودک واقع بین هستم که به جای اینکه منتظر بمونم تا مامان و بابا برام اسباب بازی های گرون قیمت بخرند دارم با همین امکانات موجود خودم و به بازی می گیرم!!

بــــــــــــا مـــــــــــــا بیــــــــــــا به ادامۀ مطلب و یک چهارپایۀ شادی آفرین ببین....

و این هم چهار پایۀ من در نقش سبد حمل کالا یا بهتر بگم کامیون...

در طول روز بارها با این کامیون اسباب بازی ها و وسایل خونه رو حمل و نقل می کنم...اول بار می زنیم....

و حالا اونو خالی می کنیم...

عن قریبه که در پیِ در خواست های مکررِ!!! خاله فهیمۀ عزیزم جهت استفاده از کامیون های من در امر اسباب کشی با این کامیون جدیدم سفری به شیراز داشته باشم و در اسباب کشی خاله جون مشارکت کنم!!(حمایتم و عشقه خاله فهیمه!!!)

و حالا از این چهارپایه به عنوان سکوی نمایش کالا استفاده می کنم...

و حالا خسته از بازی روی چهارپایۀ محبوبم می شینم...تا کمی بیاسایم!! و دید و بازدیدی با تلویزیون بکنم...

و با پخش شدن یک آهنگ شاد منم دســــــــــــــت....دســـــــــــــــــــــــــــت....

نه مثل اینکه دست دست بی فایدست ...آهنگش شادتر از اونیه که فکرش و می کنم... پس بهتره چهارپایه در دست پایکوبی کنم...

و این حرکتو داشته باش که چهارپایه به دست، دارم دور می زنم....

وااااااااااااااااااای بچه ها من تازه داشتم با این چهارپایه شادی می کردم....عجب ضد حالی!!! آهنگ تموم شد!!!

حالا مجبورم  با این چهارپایه حرکات آکروباتیک ارائه بدم...

حرکت ارائه شده در تقویت و به روز رسانی ستون فقرات واقعا مؤثره....امتحان نکنی آااااااااا!!! اگه زمین بخوری بد جور می شکنی!!! منو که می بینی به راحتی انجام میدم آخرِ انعطاف پذیری ام.... بگو ماشالـــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!

و حالا از مبل کمک می گیرم و میخوام روی چهارپایۀ مخصوص امتحان ایستادگی مو پس بدم..

نه بچه ها این طوری نمیشه... دوست دارم مستقل از مبل روی چهارپایه وایسم...

پس چهارپایه رو می کشم وسط و با احتیاط می رم بالا و هم زمان تلویزیون هم نگاه می کنم( احتیاط که میگم منظورم همینه!!!)....

و یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا علـــــــــــــــــــــــــــــــی ....

دیدی تونستم تعادلم و حفظ کنم... موفقیت بزرگی بود ...

هـــــــــــــــــــــــــــــــــورا...

وای بچه ها حواسم نبود که برای حفظ تعادل حتی نباید نفس بکشم چه برسه به این همه شادی و خنده .. باید بشینم و شادی کنم..

وقت خــــــــــــــــــــــــــوابه ....

من باید برم بچه ها... پس از مامانی میخوام یه عکس هنری هم از من و دوستِ خوبم، چهارپایۀ زیبا و سرگرم کننده بندازه....

این دمپایی بی ادب هم که بی اجازه اومد تِلِپ خودشو انداخت تو عکس من و چهارپایۀ محبوبم که مشهور بشه!!!

اصلا فکر نکنی من فضولم و به همه جا سرک می کشم ...

نه... اصـــــــــــــــــــــلاً... من یک کودک هستم که به جای اینکه منتظر بمونم تا مامان و بابا برام اسباب بازی های گرون قیمت بخرند، با همین امکانات موجود خودم و به بازی می گیرم!!

آخه مامانم همیشه میگه:" پسرم از امکانات موجود برای خودت استفاده کن چون نشستن برای دست یابی به امکانات جدیدتر فقط عمرت و تلف می کنه و مطمئناً غصه رو مهمون خونۀ دلت و شادی رو ازت دریغ می کنه!!!"

و مطمئناً من نمی خوام آرامش و یاد خدا و مامان و بابا و شادی تو زندگیم نباشه...

دوست عزیزم....حتما خونه داری...تو خونتون هم حتما حمام داری.... تو حمام هم خیلی چیزها هست ....اوووووووه چه همه امکانات داری.... پس ناراحتی چرا؟؟؟؟ از همین الان می تونی دلت و خوش کنی و شاد باشی !!!

برو خوش باش حســــــــــــــــــــــــــــابی!!!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بعداً نوشت:

باید بگم که من چند وقته یاد گرفتم خودم به طور مستقل شلوارم و عوض کنم اما به علت گرمی هوا من فقط علاقه دارم شلوارم و دَر بیارم و هوا بخورم...و علاقه به پوشیدن مجدد شلوار ندارم...

ولـــــــــــــــــــــــــــــی تو قسمت قبل اینقدر خاله های مهربون به شلوار من گیر دادند که رفتم شلوار پوشیدم و ادامۀ بازی همون شب ( یعنی همین امشب) در خونمون به روایت تصویر...

و اسکی با وان محبوبم...

و حالا دراز نشست در وان مخصوص...

شرمنده که این پست خیلی طولانی شد دوست خوبم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

الهام
22 خرداد 92 18:31
به به به....
آفرین عزیزم...
کارت قابل تحسینه
همه اینا یه طرف!!حالا بگو شلوارت کو آقا؟؟

ممنون خاله جون
هوا گرمه خودم جدیداً یادگرفتم شلوارمو در میارم تا هوا بخورم!!
مامان آرمينا
22 خرداد 92 19:38
آفرين عليرضاي باهوش كه واسه خودش سرگرمي درست ميكنه
آفرين عليرضاي قانع كه از هر امكاناتي استفاده ميكنه
آفرين عليرضاي زرنگ كه خوب تعادش رو حفظ ميكنه
آفرين عليرضاي خوشتيپ بدون شلوار
خوش به حال ماماني با اين گل پسر

وااااااااااااااای ذوقیدیم حسابی هم من و هم مامانم!!
شما خیلی خالۀ مهربونی هستید...بهترین خالۀ دنیا
بازم از این کارها بکنید...
مامان آرمينا
23 خرداد 92 0:19
چه كيفي ميكنه اين گل پسر
مامان بردیا
23 خرداد 92 0:42
مامانی خوش به حالت که پسملی خوب بلده سر خودشو گرم کنه.آفرین به خودت که بهش اجازه میدی.بردیا هم همش بدون شلواره باز خوبه علیرضا پوشک داره بردیا که...

امان از دست این پسرهای بی شلوار!
خاله آرتميس
23 خرداد 92 8:47
آفرين گل پسر به اين ميگن فناوري عظيم بهت پيشنهاد ميكنم بزرگ شدي رفتي دانشگاه
رشته IT بخوني آخه واقعا بهت مياد
بين خودمون باشه خاله جون مامانت هم معلومه كلي كار از تو ياد گرفته

ممنون خاله جون.فکر خوبیه...
آره، مامانم که بماند همۀ محلمون از من کار یاد می گیرند!!!
مامان امین
23 خرداد 92 10:11
الهی خاله قربونت بره عزیز با محبت من، ممنون که به فکر اسباب کشی برای خاله فهیمه هستی عزیزم من ازت درخواست کمک کردم که بتونم به این بهونه روی زیبای تو رو از نزدیک ببینم فدات شم الهام جون واجب شد یه دختر بیارم برای این پسر قانع و همه فن حریف

ممنون فهیمه جونم.وصلت با شیرازی ها برای ما بسی باعث افتخار است
مامان امین
23 خرداد 92 10:13
در ضمن خاله جون عقل در سر می باید بی شلواری (بی کلاهی) عار نیست

واااااااااااااااااای ممنون خالۀ عزیزم. عاشق همین حمایت هاتون هستم...بیخود نیست من شما رو ندیده اینقدر دوست دارم
مامان آیسلی
23 خرداد 92 12:56
ماشاللهههههههههههههههههههههههه به گل پسرم با این همه هوش و ذکاوت
مامانی جون براش اسفند دود کن فدات شم

ممنون مامان آیسلی.این نهایت لطفتون و می رسونه. ممنون.
مامان عبدالرحمن واویس
23 خرداد 92 16:25

افرین به این فکر و خلاقیتت عزیزم
الهام جون عزیزم خوش به حالت که علیرضاجون خودشو با کوچکترین چیزی سرگرم می کنه پسرای من اصلا اینجوری نیستن

ممنون عزیزم. گل پسرهای شما چون دو نفر هستند با هم سرگرم میشن نیازی به این چیزا ندارند عزیزم. علیرضا تنهاست بخاطر همین مجبوره خودش و سرگرم کنه!!
زهرامامانه ایلیا جون
24 خرداد 92 4:50
آپم ...........…...…’•,.آپم `’•,*’ ..............……....`’•,,•’` …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•’ ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ ,•’``’•,•’``’•,. ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•......’ …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•’ آپم و منتظر حضور گرمت خوشحال ميشم به ديدنم بياي
مامان پارسا
24 خرداد 92 8:27
آفرين عزيزم خودت رو سرگرم ميكني كه مامان بتونه به كارهاش برسه هرچند بعد از تمام شدن بازيت مجبوره كلي وسايل جمع كنه
مامان ملینا و کوروش
24 خرداد 92 8:56
ای شیطون بلا خوب خودتو با یه چارپایه سرگرم کردیبوس برای علیرضای خوشگلم
الهام
24 خرداد 92 13:01
ساخت كد آهنگ


سلام خانومی

گلم من دیروز نبودم،شرمنده دیرشد...

اینم از کد آهنگ وب...ناقابله

خواهش می کنم عزیزم
راستی آدرس کد آهنگ و نذاشتی.ممنون میشم دوباره بذاری برام.
الهام
24 خرداد 92 13:20
ساخت كد آهنگ
الهام
24 خرداد 92 13:21
یه بار دیگه فرستادم،ولی سری قبل هم کپی پیستش کردم...

الان ارسال شد؟

سلام به همسر گرامی برسون...لطف دارن ایشون

ممنون عزیزم. نه بازم نوشته نشده متاسفانه!
الهام
24 خرداد 92 13:33
چه زحمتی گلم...احتمالا این نوشته هارو نمیخونه...

ایمیلتو بده،برات میل کنم...

اگه تایپشم کنم قبول نمیکنه...

الان ایمیلم باز نمیشه به محض باز شدن میفرستمش

ممنون عزیزم.میفرستم برات.
الهام
24 خرداد 92 20:20
راستی الهامی تو جواب یکی از کامنتات تو پست بحث آزاد، کد آهنگ رو گذاشتم...اومدی میتونی بری کپیش کنی...
mamane m@ni
25 خرداد 92 23:45
الهام جون واقعا خوش به حالت,یعنی میشه روزی برسه که مانی منم خودش رو اینطوری سرگرم کنه و خیلی آویزون من نباشه.
راستی چه جوری اینهمه ازش عکس می اندازی و به دوربین کاری نداره؟؟

ایشالا بزرگتر بشه خودش بازی میکنه. اخه الان درگیر بازیه وگرنه اگه بیکار باشه میاد میگیره.
محبوبه مامان ترنم
26 خرداد 92 17:48
کلا تو کار اسباب کشی و کامیون و این چیزهاست گل پسرمون.
غیر از اون کارواش مشهور یک شرکت حمل و نقل هم واسش بزنید. کاربلده بچه مون.
الهام جون بیایید همین جا بندر براش شرکت حمل و نقل رو راه بندازید قول می دهم زود کار و بارش میگیره. ما هم هواشو داریم.
خیلی باحال و خلاقه علیرضا جون. ماشاالله.

با کمال میل.اگه دختر خانمِ زیباتون رو هم بهش بدید و به دامادی تون بپذیرید ممنون میشیم
پرهام ومامانش
27 خرداد 92 13:22
محبوبه مامان ترنم
29 خرداد 92 14:16
وایییییییییییییییییییییییییییی.
واسه دخترم خواستگار پیدا شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باباش منو میکشهههههههه
( خودم نوشت : آخ جون خیالم راحت شد. دخترم از همین حالا خواستگار داره. )


کی بهتر از خانم گلِ شما، ترنم جون...