علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

فاز دوم پروژۀ پوشک نشدن!!

1392/4/12 14:48
نویسنده : الهام
348 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح مامان منو برد حموم تا منِ گل پسرو حموم کنه....

در حین حموم کردن یهو بلند شدم و علی رغم مخالفت مامانم از تو وان اومدم بیرون و یه گوشه نشستم و گلاب به روتون جیش کردم... 2 نبود آااااا 1 بود، که اگه 2 می بود فاتحۀ حموم و از همه مهم تر اعصابِ مامانم خونده می شد...

در نتیجۀ این کاری که انجام دادم نتیجه ای مهم برای مامانم حاصل شد که در فرآیندِ از پوشک گرفتن بسیار موثره...

و آن نتیجه این بود که مغزِ من آمادگی پیدا کرده که در مواقع لزوم فرمانِ جیش کردن و صادر کنه به خاطر همین بود که برای جیش کردن از وانم بیرون اومدم...

پس من می تونم موقعِ جیش به مامانم اعلام کنم...

هوراهوراهورا

و در نتیجه از صبح دوباره پوشک نشدم...و تا الان هر نیم ساعت یه بار، به اصرارِ مامانم میرم دستشویی و بلافاصله کارم و درست انجام دادم و مورد تشویق و تحسینِ مامانم قرار می گیرم و بسی به خودم می بالم که موفق به انجامِ این چنین امورِ مهمی شده ام از خود راضی از خود راضی از خود راضی  از خود راضی

الان وقتِ خوابمه و دوباره پوشک شدم که بخاطر جیش بیدار نشم..البته مامانِ من در این زمینه یه مقدار ناشیه و ممنون میشیم اگه اطلاعاتی دارید در اختیارش بذارید که من مجبور نشم دوباره نقشِ موشِ آزمایشگاهی رو بازی کنم....

به نظرتون حالا که مامان تصمیم گرفته منو از پوشک بگیره دوباره پوشک کردنِ من باعثِ قاطی کردنِ مغزم نمیشه که نتونم بین مواقعی که پوشک دارم و مواقعی که پوشک ندارم تمایز قائل بشم؟؟؟

امیدوارم منظورِ ما رو فهمیده باشی؟!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

SaYa
12 تیر 92 15:07
قربونت برم عزیزم
آفرین پسر مهربون و ناااازم فدای تو بشم
درک و شعورت که قابل تحسینه مهربونم
حواست به مامانی باشه ها
الهام جون خصوصیتو چک کن

ممنون خاله سایای عزیزم.
چیم حتما.
الهام(مامان اميرحسين)
12 تیر 92 16:03
آفرين پسر داري مرد ميشي!!
الهام جون
به نظر من بهش ياد بده وقتي پوشكه جيششو بگه!!شما هم پوشكشو باز كن و ببرش جيش كنه!
كارت سخت تر ميشه ولي ارزششو داره
پوشك نقش محكم كار داشته باشه كه خونت نجس نشه!!
بووووس برا مرد كوچك كه جيششو ميگه

ممنون از راهنماییت الهام جون
حتما امتحان می کنم
سينا كبير
12 تیر 92 16:07
ممنونم به وبلاگم سر زدي حتما اين كار مي كنم

تشکر. سینای عزیز
pouria
12 تیر 92 16:55
سلام
ممنون از حضورتون
همین الان رای دادم و پیام تایید ارسال رو دریافت کردم
امید وارم همیشه پیروز باشید

واقعا لطف کردید.یک دنیا ممنونم.
pouria
12 تیر 92 16:59
ممنونم من هم شما رو لینک میکنم
خاله الهام
12 تیر 92 17:59
آفرين به عليرضاي خاله
ميبيني مغز كه نيس ابر رايانه هس
متاسفانه در اين زمينه تجربه اي ندارم
الهام جون ميدونم خيلي بهت كمك كردم

ممنون الهام جون.شما لطف داری
می دونم شما تجربه نداری گلم.
مرسی از همۀ کمک هات
مامان عبدالرحمن واویس
12 تیر 92 19:09
سلام الهام جون اویس الانم شب پوشکش میکنم ولی روزا خودش میره کارشوانجام میده شایدمواقعی که تازه پوشکوازشون گرفتی یکم قاطی بکنن امابعدواسشون عادت میشه به همین روش ادامه تابتونه براحتی باهاش کناربیاد

ممنون یاسمین جون.لطف کردی راهنماییم کردی.
متین مامی ایلیا
12 تیر 92 19:51
عاشق سبک نوشته تونم خیلی با نمک مینویسین

خوش به حالتون من هنوز ایلیا رو از پوشک نگرفتم نمیدونم چرا سختمه

ممنون از لطفت متین عزیزم
شما خیلی نسبت به من لطف دارید
اجازه بدید ما موفق بشیم شما رو هم راهنمایی خواهیم کرد
saeed
12 تیر 92 21:54
سلام ممنون كه سرزدي كاملا حق باشماست
من لينكتون كردم
راستي حتما راي ميدم

ممنون سعید عزیز.
منم شما رو لینک می کنم.
متین مامی ایلیا
12 تیر 92 23:18
سلام عزیزم خصوصی
پرهام ومامانش
12 تیر 92 23:32
مامان امین
13 تیر 92 7:41
آفرین هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا الهام جون من از 2 ماهگی امین رو شب ها پوشک نمی کردم به جای پوشک زیر پاش تشک های کوچولویی که مامانم درست کرده بود و داخلشون نایلون بود که ببخشید جیش بچه از اون رد نشه می انداختم. این بچه شرطی شده بود دیگه تا صبح جیش نمی کرد و از 6 ماهگی صبح زود تا از خواب بیدار می شد که شیر بخوره اول اونو می بردم دستشویی شما هم از این تشک ها می تونید تهیه کنید فکر کنم سیسمونی فروشی ها داشته باشن خیلی کارتون رو آسون میکنه. موفق باشی گلم

ممنون از راهنماییتون فهیمه جونم.آره برای شب فکر خوبیه.
سينا كبير
13 تیر 92 12:14
گذاشتم مي خواي بيا ببين

ممنون دوست خوبم.لطف کردی.
سينا كبير
13 تیر 92 12:26
خوب من خودم هم با دو تا مو بايل راي مي دم

یک دنیا ممنونم.
مریم
13 تیر 92 22:59
سلام الهام جون تشکر از حضور ارزشمندت حتما به علیرضا کوچولو رای میدم

واقعا لطف می کنی عزیزم.
زهره(مامان.فاطمه)
14 تیر 92 9:08
الهام جون پس من به این نتیجه میرسم که برای فاطمه هنوز فرصت هست.


آره بابا هنوز فرصت زیاده زهره جون. چون تابستونه و من تعطیلم و خونه ام، فعلا و قتم آزاده و تصمیم گرفتم از پوشک بگیرمش.در ضمن گرمی هوا هم تاثیر مثبتی داره!!!!


مامان ائلمان
14 تیر 92 11:36
با اجازه من بی اجازه بعضی وقتها یک سر به وبلاگ علی رضا کوچولو میزنم . دیدم که وارد فاز خداحافظی با پوشک شده، به سلامتی . هر چند طبق تجربه من بعدها ارزو میکنی که کاش تو همین دوران میموند . اما نمیشه جلو رشد این وروجکها رو گرفت. . چند تا توصیه به من شد موقعی که ائلمان این مرحله رو رد میکرد که خیلی مفید بود.براتون میزارم انشالله به درد بخوره.

اول تهیه چند تا کتاب اموزش تصویری دستشویی رفتن برای کودک بود

مثل کتاب تاج سر یا من میتونم بگم جیش دارم من تو نمایندیگی های دنیای کودک پیداشون کردم.

دوم یک برنامه تشویقی بعد از عملیات جیش کردن تو دستشویی

از همه مهمتر یک لگن دشویی خوشکل

از اون مهمتر صبر و تحمل مضاعف چون احتمالا یک چند باری شاید تشکشو خیس کنه هر چند من خوش بختانه اینو ندیدم

و این اخری که از همه مهمتره و توصیه کارشناس روانشناسی کودک بود .اینکه اگه باز کردی از پوشک دیگه به هیچ وجه دوباره نبندش تاکید میکم به هیچ وجه .انشالله این مرحله رو هم به سلامتی رد کنن.


خواهش می کنم عزیزم.قدمتون روی چشم ماست عزیزم.خوش اومدید...

یک دنیا ممنونم که وقت گذاشتید و منو راهنمایی کردید.

توصیه های خوبی بود.

من چند روزه که فقط صبح ها پوشکش نمی کردم و بعدازظهر چون اکثر اوقات بیرون میریم مجبور بودم پوشک ببندم. منتها ماه مبارک فرصت بسیار خوبیه برای این کار، آخه نیست که همش خونه ایم. ان شااله از این به بعد مطابق دستورالعمل شما پیش میرم.

واقعا ممنونم دوست خوبم.



عزیزم میخواستم بیام وبتون و ازتون تشکر کنم منتها آدرس نذاشته بودید.اگه دوباره اومدید ممنون میشم برام آدرس بذارید.
بهار مامان ائلمان
14 تیر 92 16:33
از اینکه دوست گلی مثل شما داشته باشم خوشحالم ایمیلمو براتون گزاشتم اما ائلمان من هنوز وبلاگ نداره هر چند دارم وسوسه میشم اما اینقدر سرم شلوغه که هنوز فرصتش پیش نیومده .شما رو هم از وبلاگ ترنم میشناسم منو مامان ترنم دوستای دوران مدرسه بودیم که فعلا از هم دوریم .در ضمن نوشته هاتون اخر شاهکارن درست مثل کارهای علیرضا کوچولو .

ممنون عزیزم.شما خیلی نسبت به من لطف دارید.محبوبه جون مامان ترنم هم مثل شما یکی از بهترین دوستان من هستند.

زهرامامانه ایلیا جون
15 تیر 92 15:55
وای چه خوب اقا علی رضا دیگه اماده است مامانی دیر بجنبی تنبل میشه هاااااااااااا


حواسم هست خاله جون....
زهرامامانه ایلیا جون
15 تیر 92 15:56
با دوتا پست جدید اپم بدو بیا دوست خوبم -------------------------_(/_\) -------------------------,((((^`/- ------------------------((((--(6-/- ----------------------,(((((-,,----/ --,,,_--------------,(((((--\"._--,',; -((((\\-,...-------,((((---\----`,@) -)))--;'----`"'"'""((((---(------´´ (((--\------------(((------/ -))-|----------------------| ((--|--------.-------'---- -| ))--/-----_-'------`t---,.') (---|---y;---,-""""-./---/\-- )---/-.\--)-\---------`/--/ ---|.\---(-(-----------\-\' ---||-----//----------\\'| ---||------//-------_\\'|ا ---||-------))-----|_\--|| ---/_/-----|_/----------|| ---`'"------------------\_| برات اسب گذاشتم که زود بیای فقط اسب سواری که بلدی ؟؟ آپم خوشحال میشم که بیای امشب یا فردا شبم پست قرار وبلاگی رو میزارم منتظرتم
منتظر
16 تیر 92 10:01
افرین علی کوچولو..همین جور ادامه بدین موفق میشید..

ممنون خاله جونم.دوستتون دارم.
مامان آرمينا
16 تیر 92 17:43

بازم آفرين عليرضا جون
ببخشيد تجربه اي ندارم

ممنون مریم جون.