پنچرگیری لاستیک کامیون...
شما یک رانندۀ کامیون تصور کنید!
تصور کردی؟
حالا تصور کن که این رانندۀ کامیون بسیار اهل تحقیق و بالا بردن سطح آگاهی خود می باشد...
تصور کردی؟
حالا تصور کن این رانندۀ کامیون از طریق گوگل عنوان "پنچر گیری لاستیک کامیون" را search می کند و ای گوگل من به قربانت که هر کسی این عنوان را search کند مستقیم او را به وبلاگ ما هدایت می کنی!(البته خودمان هنوز امتحان نکرده ایم!!)
حالا عکس العمل این رانندۀ کامیون را نیز تصور کن وقتی ببیند این جا وبلاگ یک کودک است!!
زود قضاوت نکن... حالا ببین که ما چه روش مدرنی را برای پنچر گیری از کامیون به کار می بریم؟
به رسم ادب: "آقای رانندۀ کامیون سام علیک!! خوش آمدی به وبلاگ ما.... با ما همراه باش با آموزش پنچر گیری لاستیک کامیون..."
درست است که پنچرگیری لاستیک کامیون کار رانندۀ کامیون نیست ولی ما با این فرض پیش می رویم که شما آقای رانندۀ محترم کامیون، رانندۀ کامیونِ متفاوتی هستی و بسیار علاقه مندی، به همۀ امور مورد نظر در حیطۀ کاری خود تسلط یابی و سطح آگاهیِ خود را بالا ببری...
البته این فرض را در جامعۀ خودمان به کار نبرده ایم!!!! زیرا شما بهتر از ما آگاهی که در جامعۀ ما بسیـــــــــــــار آدم های بی متفاوتی (!!!) یافت می شوند که نه تنها به دنبال بالا بردن سطح آگاهی خود نیستند بلکه کارهایی را نیز که وظیفه شان هست، به زور انجام می دهند!!! درست مثل خودِ ما که نه، مثل خانوادۀ ما!!!
آخر ما نیز از همین انسان های متفاوت هستیم... البته فعلاً.... یعنی تا زمانی که جو جامعه ما را نگیرد. ما سرشاریم از کنجکاوی و مدام به دنبال بالا بردن سطح آگاهی خود هستیم آن هم به روش معمول "فضولی"!!! و دست بردن در هر سوراخی که در مقابل چشمانمان نمایان شود!!!
شک داری که متفاوت باشیم؟؟؟ اصلاً خودت ببین...
ماجرا از این قرار است که مادرمان طبق معمول در حال تایپ کردن مطلب در وبلاگمان است که ما مرتب به ایشان سری می زنیم... علامتی از خود ساطع می کنیم تا مادرمان ما را رصد کند... بعد از رصد شدن توسط مادرمان لبخندی ملیح به ایشان می زنیم و می رویم...
چند بار که این فرآیند تکرار می شود تمام وجود مادرمان را شک فرا می گیرد و این مادرمان است که ناگهان مانند برق سه فاز می پرد و به تعقیب ما می پردازد تا ببیند چه کاسه ای زیرِ نیم کاسه است که ما این چنین مهربان شده ایم و لبخند ملیح بر لبانمان نقش می بندد!!
نتیجۀ تحقیقات نشان می دهد که ما پس از فرآیند لبخند ملیح زدن، می رویم درِ کابینت را باز می کنیم.. از قندان قندی را کِش می رویم و روانۀ محل پارکینگ کامیونمان می شویم... قند را بر چرخ می ساییم و تصور می شود که داریم پنچر گیری می کنیم!! حالا این که واقعاً قصدمان از این کار چیست برای خود معمای بزرگی ست...
این قند را به قندان بر می گردانیم و مجدداً با قند دیگری همین مراحل را انجام می دهیم...
رانندۀ کامیون عزیز امیدواریم این روش برای شما نیز مفید واقع شود!!
البته دوست عزیز شما اگر قصد استفاده از این روش را دارید بهتر است از کلّه قند استفاده کنید تا به راحتی همۀ مساحت چرخ را پوشش دهد...
پس یادتان باشد چند کلّه قند باید همیشه جزء لاینفکِ بارِ شما باشد...
سفر خوب و ایمنی داشته باشید...
نتیجۀ اخلاقی: حالا بخند... ولی کسی چه می داند شاید روزی از مواد قندی به عنوان موادی جهت پنچر گیری لاستیک های تیوبلس و تیوبدار استفاده شود!!! و در این صورت ما هم به عنوان کاشف آن، معروف می شویم به علیرضای "پنچرگیر"...(بسی خیال پردازی خوشایند!!!)