علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

آزمون علیرضا شناسی!

1392/9/6 17:29
نویسنده : الهام
399 بازدید
اشتراک گذاری

حدس بزن ما هم اکنون در حال انجام چه عملی هستیم؟!

کدامیک از گزینه های زیر را انتخاب می کنی؟

1-ماه محرم آمده است و ما در سوگ مولایمان حسین (ع)، داریم دو دستی بر سرمان می کوبیم؟

2- داریم برای جلب توجه مادرمان خود را می زنیم؟

3- داریم میزان قدرت دست ها و استحکام جمجمه مان را می سنجیم؟

4- کارِ بدی انجام داده ایم و در جوابدهی به مادرمان، داریم اعلام می نماییم که کار ما نبوده است؟

اصلاً ولش کن می دانیم آن قدر مشغلۀ فکری داری که عُمراً بتوانی قسمتی از مُخَت را به این سوال و جواب ها اختصاص دهی...

پس بر روی ادامۀ مطلب کلیک کن و پاسخت را در عرض چند ثانیه دریافت کن...چشمک

کلا مادرمان آشغال جمع کن شده است و خانه مان سطل زبالهتعجب

می دانی چرا؟ مادرمان تصمیم به دور ریختن هر چیزی که  می گیرند، با خود می اندیشند که شاید این چیز دور ریختنی روزی به کار آید و پسرک را سرگرم سازدمتفکر پس آن را در همان سطل زباله های معروف منزلمان که عبارتند از کشوها و کابینت ها می ریزند برای روز مبادا!زبان

یکی از همین دور ریختنی ها این نعلبکی است که روزگاری به عنوان تزئینی به کار می رفته است و حالا به عنوان اسباب بازی...

آن را برداشته و روی سرمان را به آن می دهیم...

و با احتیاط بر می خیزیم... ولی تا آن را رها می کنیم روی سرمان را ترک می کندناراحت و ما را متعجبتعجب

این بار نشسته امتحان می کنیم تا شاید موفق شویم...لبخند

با احتیاط آن را بر روی سرمان می گذاریم  و با احتیاط دستانمان را دور می کنیاوه

لحظه ای درنگ....ساکت

و اما چند ثانیه بعد روی سرمان تهی می شود از نعلبکینیشخند و نعلبکی به مثالِ یک دانشجوی درس نخوان در طول ترم، می اُفتد آن هم افتادنی از نوع سقوط آزاد و تِلِپگریه

و غم است که سراسرِ وجودِ ما را فرا می گیردناراحت

و مادرِ بی رحممان نیز به جای همدردی، در آرامش محض به سر می بَرَند و نظاره گر گریۀ جانسوزمان هستندگریه دلمان می خواهد کلۀ مادرمان را بکَنیم و بگذاریم کنارِ کلۀ جناب نعلبکی که در حال کله کنی از آن هستیمشیطان

و از آن جا که مادرمان را کلید هر مشکلی می دانیم فعلاً بی خیالِ کله کنی از مادرمان می شویم و نعلبکی را به ایشان می سپاریم تا راه چاره کنند...

و حالا بر می گردیم به آزمون علیرضا شناسی خودمانعینک

اگر گزینۀ یک را انتخاب کرده ای، نشان دهندۀ این است که ما را بسیار دوست می دارینیشخند

اگر گزینۀ دو را انتخاب نموده ای؛ نشان از آن دارد که ما را بچه نه نه بر می شمارینیشخند پس لازم است از خودت خجالت بکشی چون تمام شواهد و قرائن موجود در وبلاگمان نشان از استقلال و عدم بچه نه نه بودنمان دارد و این نشان می دهد که پست ها را خوب و با دقت نمی خوانیزبان پس از این به بعد لازم است که دقتت را بالاتر ببریعینک

و امــــــــــــا اگر گزینۀ سه را انتخاب نموده ای: ما را بسیار ورزشکار می بینی و دانشمنداز خود راضی

و در نهایت انتخاب گزینۀ چهارم از سوی شما نشان می دهد که ما را بسیار آب زیرِ کاه می بینییول

حالا بگو ببینم کدامیک را انتخاب کرده بودی؟!عینک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان ایمان جون
6 آذر 92 16:27
عزیززززززززززززم الههههههههههههههی,چه گریه ای کاش اونجا بودم , خودم کمکت میکردم
الهام
پاسخ
بازم معرفت خالۀ عزیزی مثل شما رو عشقه که به دادِ من میرسید
rahim
6 آذر 92 17:30
سلام وب زیبایی داری خیلی باسلیقه طراحی کردید من که باهاش حال کردم دوسداشتی به ما هم سر بزن مرسی
الهام
پاسخ
سلام ممنونم دوست عزیز
فهیمه
6 آذر 92 20:18
آقا علیرضای هنرمند، مستقل، خلاق، من که قضاوت نکردم و هیچ کدوم گزینه ها را انتخاب نکردم و یک راست رفتم سراغ ادامه مطلب عزیز گلم همیشه شاد باشی و سلامت
الهام
پاسخ
سلام خالۀ مهربونم من خودم جواب شما را می دونم: اولا که دقت نظر شما بر ما پوشیده نیست و من می دونم که شما همیشه همه چی رو با دقت نگاه می کنید و پست های ما هم از این قاعده مستثنی نیست نکتۀ بعدی این که نیست من شما رو خیلی دوست دارم طبق قانون عمل و عکس العمل شک ندارم که شما هم منو خیلی دوست می دارید و از این بابت بسی به خودم می بالم
مامان آرمينا
6 آذر 92 20:32
فدات شم خاله كه اينقدر مظلوم گريه ميكني البته هيچ شكي نيست كه خيلي آقايي و اصلا لوس نيستي
الهام
پاسخ
واااااااااااای خدا نکنه خاله جونم. آرمینا جون بهتر شده؟ اومدم حالشو بپرسم نظرات وبت باز نشد. آخه سرعتم پایینه و ترافیک ماهانۀ وایمکسم داره نفس های آخرش و میکشه شما خیلی لطف دارید مریم جون
ستارگان آسمان من
7 آذر 92 2:09
الهام
پاسخ
صدف
7 آذر 92 12:07
نازی چقد غم بچه ها کوچیکه که بخاطر افتادن کلاه نعلبکی اینجوری معصومانه گریه میکنه بووووووووس
الهام
پاسخ
اره غمشون فقط در همین خلاصه میشه. البته از نظر خودشون این بزرگترین غم دنیاست. بوس برای صدف عزیزم
خاله فاطی
7 آذر 92 18:49
عزیزم گریه نداره که علاج کار 1 کش شلوار است جهت تهیه ان ب مامانی مراجعه کنید
الهام
پاسخ
وااااااااااااای ممنونم از شما خاله جون مهربون راه حل تون بسیار کار سازه
مامان محمدحسین
9 آذر 92 9:33
من گفتم حتما داره دنبال چیزی میگرده خان پسرمون با حال بود....
الهام
پاسخ
اینم یه گزینه بود که به فکر خودم نرسیده بود ممنون عزیزم
(زهره)مامان فاطمه
9 آذر 92 12:22
آخی عزیزم چه گریه ای میکنه خوب مامانی به دادش برس کمکش کن قربونش برم الهی .خوب علیرضاجونم تو هم یه چیزی میخوای خاله چه جوری وایسه روسرت فدات شم الهی
الهام
پاسخ
وای خدا نکنه خالۀ مهربونم فعلا به این یکی گیر دادم. ایشالا سری بعد میرم سراغ یک چیزی که روی سرم خوش نشین باشه
مامان مهساجون و معین جون
10 آذر 92 14:46
ای جانم دانشمند کوچولو من فکر کردم مثل ای کیو سان داری به حل مساله می اندیشی
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جون مهربون این که من و دانشمند می بینید حُسن اندیشۀ شما رو می رسونه