علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

بند بازی...

1392/9/10 11:02
نویسنده : الهام
364 بازدید
اشتراک گذاری

ما در حال تماشای تلویزیون هستیم که یک عدد قطار داخلِ تلویزیون می بینیم... پس در منزل سرچ نموده و یک عدد بند می یابیم و برای ساخت یک قطار خودمان عهده دار نقش لوکوموتیو می شویم و  نقش یکی از واگن های قطار را به مادرمان می دهیم و از ایشان می خواهیم که انتهای دیگر بند را بگیرند و به دنبالِ ما حرکت کنند تا قطار کامل شود... و هم زمان نوای "هو هو چی چی" نیز سر می دهیم...هورا

مادرمان هم که خودت می دانی اصلاً ذوق ندارند و پس از چند دور حرکت به دنبالِ ما بهانه گیری می کنند که ایشان روزه اند و حوصلۀ دویدن به دنبالِ ما را ندارند...

یک هفته ای می شود که مادرمان به طور ممتد وارد رمضانی دوباره شده اند و شروع به گرفتن روزه های قضایی کرده اند که در اثر وجود اینجانب بر گردنشان افتاده است... روزه های بارداری و شیردهی...

... و ما همه اش فکر می کنیم که این چه نوعی از بی حالی ست وقتی طول روز از دوازده ساعت نیز کمتر استمتفکر پس اگر مادرمان در روزهای طولانی تابستان می خواستند روزه های قضا را بگیرند تا چه حد بی حال بودندخمیازه

مادرمان خودشان را بسیار تحویل می گیرند و هر شب برای خودشان سحری می پزند و سحر بیدار می شوند و با چشمانِ بسته سحری می خوردخنده حالا این که در طول شب چند بار بیدار می شوند و با توهم بیدار نشدن و جاماندن از سحر ساعت را چک می کنند، بماندنگران گویی که دقیقاً ماه رمضان استزبان البته ما فکر می کنیم دلیل عمدۀ بیدار شدن های مکرر و نگاه به ساعت این است که ایشان دلشان برای وقتی که گذاشته اند و سحری پخته اند می سوزدخنده

البته در این میان دو نفر سودجو به نام بابا و دایی محسنمان از روزه گرفتن مادرمان استقبال عظیمی به عمل  آوردند... آخر می دانی ایشان تنها کسانی هستند که بهرۀ عظیمی می برند بابا و دایی محسن مان مدتی بود غذای بیرون را می خوردند ولی در این مدت که مادرمان محکوم به پختن سحری هستند این دو نفر هر صبح ظرف غذا به دست از منزل خارج می شونداز خود راضی

ولی حکایت روزهای تعطیل جداست... روزهای تعطیل چون این دو نفر سودجو برای نهار منزل هستند، از یک طرف نیاز به بردنِ غذا ندارند و از طرفی یک کوزت پر انرژی برای پذیرایی از ایشان لازم است، پس با روزه گرفتن مادرمان در تعطیلات مخالفندمژه

برگردیم به قطار بازی خودمان، از آن جا که نق زدن ها و اعتراض مان حریف واگن شدنِ مادرمان نشد، به تنهایی اقدام به قطار بازی کردیم...

و بعد از مدتی متوجه شدیم قطار بازی یک نفره بدجور ضد حال استناراحت پس تصمیم به بند بازی گرفتیم و با آهنگ های ضبط شدۀ عموهای فیتیله حرکات موزونِ بندی ارائه کردیمزبان

عاقا مادرمان را داشته باش... حداقل بیست عدد عکس از این حرکات انداخته اند... به نظر شما سنخیتی بین یک عدد مادرِ روزه دار و عکسبرداری وجود ندارد، وقتی همین مادر حال و حوصلِۀ دویدن به دنبالِ دلبندش را نداردسوال

الان که خوب فکر می کنیم می بینیم اصلا همان بهتر که مادرمان با ما قطار بازی نکردند و این امر باعث شد خودمان به فکرِ سرگرم کردنِ خود و خلق یک بازی جذاب باشیمعینک

بــــــــــــــــله، از دست دادن همیشه تلخ است اما یادمان می ماند که گاهی از دست دادنِ یک پوزیشن هر چند تلخ باشد ما را به سوی به دست آوردن یک پوزیشن جدید که ممکن است از قبلی خیلی بهتر باشد و ما بیخبر، هدایت  می کند...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

(زهره)مامان فاطمه
10 آذر 92 15:06
باریکلا به علیرضای گلم .خاله اصلا خودت بازی کن اگرهم مامانی خواست بیاد بازی بهش بگو توبرو سراغ همون وبلاگت قبول باشه الهام خانم خوش به حالت ما که شکمووووو زمستون وتابستون نداره برامون .فقط ماه رمضون ولی حالا که یاداوری کردی میگیرم حتما .راستی یه سوال بپرسم اون خرسه جلوی میز تی وی جز دکوراسون محسوب میشهههههههههههمنم ازاین تزئینات آنقدر دارم بیا وببین
الهام
پاسخ
ممنونم خاله زهرۀ عزیزم از این به بعد همین کار و می کنم ولی فکر کنم نمیشه ممنون عزیزم. منم روزه قضا دارم و مجبورم بگیرمشون عزیزم و گرنه روزه گرفتن برام سخته خصوصا وقتی سر کارم و یک ریز باید صحبت کنم البته به سختی تابستون نیست چون طول روز خیلی کمه ایشالا که خدا ازتون قبول کنه ما رو هم از دعا فراموش نکن. متاسفانه این روزها علیرضا دکور خونه مون و می چینه درست مثل فاطمه جون
مامان آرمينا
10 آذر 92 15:45
قبول باشه الهام جون واي منم كلي روزه قضايي د ارم به خاطر وجود نازنين دخملي. آفرين عليرضا جون با اين حركات موزون معلومه حسابي واردي عزیزم
الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم. ایشالا خدا قبول کنهمنم باید پنجاه و شش روز روزه بگیرم و تا الان هنوز شش روز شدهحالا کو تا 56 روز مرسی خاله مریم عزیزم
مامان عبدالرحمن واویس
10 آذر 92 19:43
فدات شم عزیزم ماشاالله حسابی بزرگ شدی خداحفظت کنه الهام جووووون قبول باشه
الهام
پاسخ
ممنون خاله جون ما خیلی دلمون برای شما تنگ شده بود ممنونم یاسمین جون
مامان سویل و اراز
10 آذر 92 23:59
سلام قربون اون پوزیشنات بشم تو چقدر ماشالله باهوشی گل پسری الهام جون نماز روزه هات قبول التماس دعا عزیزم
الهام
پاسخ
سلام. فدای محبت شما خاله شهرۀ عزیزم قبول حق باشه عزیزم به روی چشم
mamane m@ni
11 آذر 92 0:38
مامانی قبول باشه روزه هاتون کوزت رو خوب اومدی درد مشترک همه ی مامانا آفرین گل پسر خلاقم مامانی خوش به حالت که علی رضا جون بلده خودش رو سر گرم کنه
الهام
پاسخ
ممنون عزیزم. خدا قبول کنه ایشالا خدا رو شکر کارهای فنی رو خوب انجام میده و حسابی علاقه منده
خاله فاطی
11 آذر 92 16:12
سلام الهام جون قبول باشه عزیزم میتونم خواهش کنم برا منم دعا کنی
الهام
پاسخ
سلام عزیزم چرا که نه؟ حتما براتون دعا می کنم. ایشالا که خدا دعای منو قبول کنه
خاله الهام
11 آذر 92 17:18
سلام دوستم ببخشيد نميرسم بيام نت بيا خصوصي لطفا وروجك خاله رو هم ببوس
الهام
پاسخ
خواهش می کنم عزیزم مدتیه نیستید نگرانتون شده بودم ایشالا که همیشه خوش و خرم باشید
ستارگان آسمان من
12 آذر 92 0:14
قبول باشه .....من جدیدا بدون روزه هم حوصله بازی ندارم چون امیر علی بعدش دیگه وووول نمیکنه
الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم. دیگه چاره ای نیست. من که خیلی دلم برای بچه هامون می سوزه آخه همه اش تو یه چهاردیواری تنها هستند. بازم شما خوبه دو نفرند و زیاد حوصله شون سر نمیره.
مامان کیان کوچولو
13 آذر 92 15:32
خیلی باحاله این بازی گل پسری
الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم
فهیمه
24 آذر 92 7:56
الهام جون طاعاتتون قبول، خدا قوت. آقای علیرضای گل خاله هم که ماشالا مثل همیشه خلاق و پر انرژی دوسسسسسسسسسسسسسسسسسسست دارم گل پسر
الهام
پاسخ
ممنون فهیمه جونم ما هم شما رو خیلی دوست داریم