علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

بدون عنوان!!

1392/12/1 22:32
نویسنده : الهام
512 بازدید
اشتراک گذاری

و خدایش نیامرزد آن که واژۀ منحوسِ "خصوصی" را به جماعتِ سودجو آموخت!

جماعتی که انتظار دارد درآمدِ ماهیانه ات را تمام و کمال به آن ها بپردازی تا در قبالِ آن از کودکت مراقبت کنند مخصوصاً زمانی که تو بخواهی کودکت را نیمه وقت به آن ها بسپاری آن وقت است که در حساب و کتاب مختار می شوند و با این اختیار لیست حساب و کتابشان حسابی بالا می زند...

یک ساله بودیم که همسایه مان برای ما یک عدد پرستار مطمئن پیدا کردند بعد از این که ما مدتی را در معیت ایشان گذراندیم دریافتیم که ایشان بسی نامطمئن هستند... در واقع ایشان با وجودِ این که به هنگام عقد قرارداد به اندازۀ کافی برای بالابردنِ مبلغِ مقرر چانه زنی نموده بودند، باز هم شروع به درخواست های مالیِ بی دلیل از مادرمان نمودند و از آن جا که مادرمان دچار این ترس شدند که مبادا به طورِ اتفاقی روزی ما را دزد ببرد تا از مادرمان پول دریافت شود دیگر ما را به ایشان نسپردند و این تجربه نشان داد که بهتر است مادرمان از این پس به وقتِ سپردنِ اینجانب به پرستار و یا مهد از بیانِ عنوانِ شغلی خود امتناع نمایند تا از به طمع افتادنِ دیگران جلوگیری به عمل آید...

و اما در مهد سابق مان با این که بارها مادرمان شهریۀ کل ماه را پرداخت می نمودند ولی فقط سه روزی که سرِ کار می رفتند ما را به مهد می سپردند چون مادرمان به خورد و خوراک و لباس اینجانب در مهد رسیدگی می نمودند و گاهی به رسم احترام برای مربی هدیه می خریدند این تصور برای مدیر ایجاد شده بود که ما روی گنج نشسته ایم و به دلیل دارا بودنِ روی فراوان باز هم مدیر مهد موقع پرداخت شهریه شروع به غُر زدن می نمودند که دخل و خرج مهد با هم جور در نمی آید و از این دست حرف ها.... بعدها مادرمان در ارتباطی که با سایرِ مادران داشتند متوجه شدند مبلغ دریافتی از بچه های مختلف و دارای شرایط یکسان با هم متفاوت استتعجب و از هر کسی هرچقدر که دلشان می خواهد شهریه دریافت می نمایند و در واقع قانون یُخت!!!

با وجود این که سازمان بهزیستی استان تهران شهریۀ مهد کودک ها را بر حسب مناطق مختلف در جدولی دسته بندی نموده است و علاوه بر ارسال آن به همۀ مهد کودک ها در سایت خود نیز قرار داده است و نیز قوانین و مقررات و ساعاتِ کارِ مهد کودک ها را به زبانِ ساده به خوبی شیر فهم نموده است و حتی کودکِ دو ساله ای مانند اینجانب از آن سر در می آوریم ولی نمی دانیم چرا درک و فهم آن برای مدیرِ مهدِ جدیدمان خیلی سخت است و صد البته که درکِ آن سخت نیست بلکه امان از سودجویی...

چند وقت پیش که مادرمان با مهدِ جدیدمان تماس گرفته و میزانِ شهریه را جویا شدند مدیر مهد مبلغی را عنوان کردند. ولی چند روزِ پیش که مادرمان برای گذاشتنِ ما به مهد رفتند مدیرِ مهد مادرمان را سر تا پا ورانداز نموده و تریپِ طلب کارانه ای به خود گرفته و عنوان کردند که در محاسبۀ شهریه اشتباهی صورت گرفته است و آن قدر اشتباهِ ایشان عمده بود که مقداری تقریباً دو سومِ برابرِ شهریه ای که قبلا گفته شده بود، درخواست شد...تعجب  و ما هنوز این سوال را در ذهن خود مرور می نماییم که در این وراندازی مدیرِ مهد مادرمان را بسیار ساده لوح و دارای قابلیت فراوان در گول خوردن یافت و یا بسیار پولدارمتفکر لازم به ذکر است که به همان دلایلِ قبلی مادرمان عنوانِ شغلیِ خود را نیز به زبان نیاورده و در فرم ثبتی نام ذکر نکرده بودند...

هم چنین مدیر محترم عنوان کردند که بچۀ دو و نیم ساله را که هشت ماه است از پوشک گرفته شده و تقریبا دو ماه است که حتی در خواب نیز  به راحتی اموراتِ خود را تحت نظر و کنترل دارد(!!!!)یا باید پوشک کنید و یا ماهیانه مبلغی را به خدمه پرداخت کنید تا ایشان در هر یک ساعت یک بار، کودک را دستشویی ببرند و مادرمان هم چنان هاج و واج که مهد شهریه را تحت چه عنوانی و برای چه خدماتی دریافت می کند وقتی قرار است برای دستشویی بردن پول جداگانه ای پرداخت شودتعجب

و مادرمان هاج و واج مانده بودند و فقط به ایشان نگاه می کردند و از آن جا که کلاسشان دیر شده بود و برای اعصابِ خود بسی ارزش قائل بودند و ایشان را نیز بسی تهی از درکِ موقعیت یافتند وقت خود را صرف توجیه نمودنِ ایشان نکردند و از فهماندنِ اصولی که بر آن واقف بودند خودداری نمودند ولی ناراحتی خود را برای برخورد نادرست مدیر مهد به ایشان نمایاندند... و صد البته که ما تا به حال یک همچین مدیرِ مهدی ندیده بودیم و تا جایی که به یاد داریم همیشه مدیران مهد برای جلب رضایت مادران هم که شده برخورد خوبی دارند ...یول

خلاصه این که مادرمان شهریۀ دو روزِ باقیمانده از بهمن را پرداخت نموده و بدونِ این که چیزی به زبان بیاورند از ادامۀ سپردنمان برای اسفند ماه به آن مهد منصرف شدند و در ذهنِ خود ما را به همان مهدِ سابق برگرداندند...

از آن جا که دوشنبه بعد از ظهر باران شدیدی باریدن گرفته بود و ترافیک سنگین بود مادرمان یک ربع دیرتر برای بردنِ ما به مهد رسیدند...

فردای آن روز مادرمان به سایت بهزیستی استان تهران سر زدند و مجدداً قوانین و شهریۀ مهد کودک ها را مطالعه نمودند و با آگاهی کامل فردای آن روز برای بارِ دوم و در واقع برای آخرین روز ما را به آن مهد سپردند و وقتی برای سپردنِ مجدد اینجانب به مهد رفتند متاسفانه و علیرغم میل باطنی دیگر بار با مدیر مهد مواجه شدند...

مدیر مهد که متوجه رفتار غیر اصولی روزِ قبل خود شده بود تصمیم گرفته بود از دلِ مادرمان در بیاورد و در این کار کاملاَ به شیوۀ غیر حرفه ای عمل نموده و باز هم خود را حق به جانب گرفته و به مادرمان اعلام کردند که :"دوشنبه یک ربع دیرتر برای بردن علیرضا آمدید؟" و مادرمان که دیگر تحمل این همه پررویی را نداشتند شروع کردند به گوشزد کردنِ مقرراتی که در سایت خوانده بودند و نیز توجیه مدیرِ محترم؛ و عنوان کردند که نیم ساعت قبل از شروع و نیم ساعت بعد از پایانِ وقت جز وظایف مهد در نگهداری بچه هاست بدون پرداختِ هیچ هزینۀ اضافی؛ و مدیر:" دوشنبه بعد از رفتن شما من و همکارم مجدد شهریه را حساب نمودیم و متوجه شدیم چه تخفیف ویژه ای برای شما اعمال نموده ایم" و مادرمان تعجبتعجب

در همین راستا مادرمان مجبور شدند کلیۀ قوانین و مقررات و از جمله جدول شهریۀ مناطق مختلف را مجدداً به ایشان یادآوری نمایند ضمن این که بیان نمودند که برخورد و رفتارشان به عنوان مدیر یک مهد اصلاً شایسته نیست و نیز  طبق مقررات مهد لازم است شهریۀ دریافتی از والدین را با ذکر دلیلِ دریافت، فاکتور کنند و در پروندۀ کودک قرار دهند و به والدین نیز بدهند در ضمن شهریه مشخص شده توسط بهزیستی شامل هزینۀ تغذیه، بهداشت، نگهداری و آموزش می باشد و اگر ایشان بخواهند مبلغی بابتِ دستشویی بردن دریافت نمایند باید رسید دریافت آن را به مادرمان بدهند...

این جا بود که مدیرِ محترم در حد تیم ملی شیرفهم شده و متوجه اشتباه در محاسباتِ خود در زمینۀ ساده فرض نمودنِ احتمالیِ مادرمان شدند و پوزیشن طلب کارانۀ ایشان در کمتر از چند ثانیه 180 درجه تغییر کرد و برای لاپوشانی بر سواستفاده های خود فرمودند که ما تحت نظر بهزیستی نیستیم و مادرمان هم نگاه عجیبی به ایشان کردند که.....

حالا دیگر مدیر شروع کرد به معذرت خواستن بابتِ رفتارِ بی ادبانه و طلبکارانۀ روز قبل خود و این که ما یک مهد خصوصی هستیم و بیانِ دخل و خرج و ... و مادرمان که دیرشان شده بود و دیگر به دنبالِ دردسر نبودند عنوان کردند ما این را به حسابِ شلوغ بودنِ سرتان می گذاریم... و از ایشان خواستند که مجدداً شهریه را حساب نمایند تا ایشان تصمیم بگیرند که ما را به مهدشان بسپارند یا خیر عایا؟ 

با وجودِ این که حالا دیگر اطلاعات مادرمان در زمینۀ قوانین بر ایشان پوشیده نبود باز هم شروع کردند به محاسبات غیر منطقی و طوری وانمود کردند که کلی به مادرمان تخفیف داده اندخنده و دلِ مادرمان حسابی به این همه غیرمنطقی های کودکانۀ ایشان سوخت. در نهایت آگاهیِ مادرمان از مقررات باعث شد که با اختلاف 15000 تومان با شهریۀ واقعی ما را به مهد بسپارند و آن مقدارِ اضافی را نیز فقط به مربی و بابتِ زحمتِ ایشان پرداخت کنند...  

حالا دیگر ما اسفند ماه نیز میهمانِ همین مهد هستیم در حالی که شکوفه بانو از ما و دو نفرِ دیگر از دوستانمان مراقبت می نماید و ما ایشان را بسیار دوست می داریم و با ایشان ارتباط خوبی برقرار نموده ایم....فرشته

مادرمان در زمینۀ بیانِ این مطالب در این مکان که یک وبلاگ کودکانه است بسی مردد بودند ولی خوب است بدانی...

شاید خوب باشد که هر یک از ما در موقعیت های کاری مختلف، به یاد داشته باشیم که:

لازم نیست کسی در همان برخوردِ اول هوشیاری خود را بر ما نمایان کند تا او را شایستۀ احترام بشماریم و هر انسانی هر چند غیرهوشیار شایستۀ یک رفتارِ محترمانه است...

رفتارِ محترمانه با دیگران نشانۀ درک، فهم و شعور خودمان است....

هر کس در هر موقعیت شغلی و یا مالی که باشد مشکلات خاصِ خودش را دارد پس چه لزومی دارد میزان شهریه را بر طبق موقعیت شغلی و یا مالی طرف مقابل تعیین کنیم... اگر طرف مقابل انسانِ خیّری باشد خودش با روی خوش به ما کمک خواهد کرد و پولی را که به زور از ایشان دریافت می کنیم حلال نمی باشد و برکت کار و کاسبی مان را بدجوری پایین می آورد...

و دیگران مسئول اشتباهاتِ ما نیستند اگر ما به هر دلیلی بدونِ فکرِ اقتصادیِ مُکفی دست به یک سرمایه گذاری زده ایم و به هر دلیلی محاسباتمان اشتباه در آمده است لزومی ندارد تاوانِ اشتباهِ خود را از جیبِ دیگران خارج کنیم...

and what 're your ideas?سوال

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان سویل و اراز
1 اسفند 92 23:34
افرین به مامانی شیر دل و قانونمندو خوش برخورد و قدردان واقعا به داشتن دوستی مثل تو افتخار میکنم الهام جون
الهام
پاسخ
فداتون بشم شهرۀ عزیزم بچه ها خوب هستند؟ یک دنیا شرمنده که مدتیه نتونستم بهتون سر بزنم این نهایت لطفِ شما رو می رسونه البته این طوریام نیست و لطف شماست که از حد فزون است من هم به داشتن دوست خوبی مثل شما و علیرضا هم به داشتن دوستان خوبی مثل گل پسر و دختر خانم نازتون افتخار می کنیم
خاله هنگامه
1 اسفند 92 23:52
الهام جون ,اینو باور کن که مردم از گفتن حقایق ناراحت می شن.مواظب باش یک موقع مدیر مهد تلافی حرفاتو سر علیرضا در نیاره.تو رو خدا مواظب باش و حسابی رسیدگی کن.علیرضا رو ببوس.
الهام
پاسخ
سلام هنگامه جون فداتون بشم که این قدر به فکر من و علیرضا هستید الان حسابی شیر فهم شده و از اونجا که خودش هم یه دختر دو ساله همون جا داره بهش گفتم:" من و شما اگه تو مهد به بچه هامون بد بگذره خودمون سریع می فهمیم و در صورتی علیرضا رو بعد از عید هم این جا میذارم که ببینم از مهد و محیطش راضیه و تو مهد بهش خوش میگذره" در ضمن مربی اش خیلی خانم افتاده و خوب و خوش برخوردیه و مشخصه علیرضا هم ازش راضیه یه نکتۀ دیگه این که قیافه ش بعد از این که من جلوش ایستادم و جوابش و مستند به قانون دادم خیلی دیدنی بود و ترس تو صورتش و حرکاتش پدیدار شد متاسفانه این دسته از آدم ها فوق العاده ترسو هستند و فقط هارت و پورت می کنند برای همین هم دلم به حالش سوخت و تا به حال به بهزیستی گزارش نکردم ممنونم که به علیرضا جون توجه ویژه دارید هنگامه جونِ عزیزم
hesam & sahand
2 اسفند 92 0:13
سلام عزیزم واقعا جای تاسف داره که مدیر یه مهد که آدم بچه شو بهش میسپره همچین رفتاری داشته باشهحالا واقعا این مهد زیر نظر بهزیستی نیست؟؟؟ اگه ک هست از نظر من باید گزارش داده بشه این رفتارشون راستی علیرضا جون اتوبوست خیلی خوشگله دست مامانی و بابایی و دایی درد نکنه
الهام
پاسخ
سلام عزیز دلم متاسفانه این رفتارها وجود داره و من هم بعد از دیدنِ رفتارش اصلاً دلم نمی خواست علیرضا رو اونجا بذارم ولی فعلاً هوا سرده و چاره ای نیست چون مهد قبلی خیلی بد مسیره زیر نظر بهزیستی هست چون اسم صاحب جوازشون رو بعداً تو سایت زدم و دیدم تو لیست هست چون میخواست کم نیاره گفت ما زیر نظر بهزیستی نیستیم فعلا دست نگه داشتم چون دلم براش سوخت که تا این حد فقر اخلاقی داره ولی اگه تکرار بشه حتما با اسم صاحب مجوزشون گزارش می کنم و پیگیری بالاخره یک نفر باید جلوی این بی برنامه گی ها بایسته فداتون خاله جونم. قابل حسام و سهند عزیزم و نداره
زهره(مامان فاطمه)
3 اسفند 92 10:35
یعنی خوشم میاد که حرفتو زدی. وقتی مطلبتو میخوندم همش پیش خودم میگفتم نکنه الهام جون بدون اینکه دلیلشو بهشون بگه علیرضا رو دیگه نبره اون مهد. آخه میدونی من میگم بقول خود شما بزار فکر نکنن همه مردم ساده اند وفقط خودشون زرنگن البته این که اسمش زرنگی نیستخلاصه کارت درسته الهام جون
الهام
پاسخ
فدات زهره جونم یعنی گاهی اوقات برخی آدما دست بردار نیستند و اونقدر نداشتنِ درک و فهمشون و به رخ آدم می کشند که مجبور میشی علی رغم میل باطنیت باهاشون یه همچین رفتاری داشته باشی ولی امروز که علیرضا رو بردم حسابی حسابِ کار دستش اومده بود و مودب شده بود و من کم کم دارم به این نتیجه می رسم که بعضی از آدم ها دارای ادب هستند ولی برای بروز اون ادب حتما باید بهشون تلنگر وارد بشه و به عبارتی زور بالا سرشون باشه
فهیمه
3 اسفند 92 11:55
آنانیکه خویی جانور گونه دارند و تنها در پی زدودن گرفتاریهای خویشتن خویش هستند بزهکاران روزگارند. باید گفت نشانه آنها بر گیتی هم تراز ریگ کوچکی در کرانه دریای آدمیان نیز نخواهد بود . ارد بزرگ هرگز به کودکانتان نگویید پیشه آینده اش چه باشد همواره به او ادب و ستایش به دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگیها همیشه او نگار مردم و شما در نیکبختی خواهید بود و اگر اینگونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد . ارد بزرگ ادب با پول ، دانش و آموزش بدست نمی آید ادب دارای ریشه است ریشه ایی به بلندای تاریخ . مردم آدمهای بردبار را با ادب می دانند حال آنکه بردباری سنجشی درست نیست ! باید ادب آدمها را در آزمون ها سنجید و نه در سکوتها الهام جون نگران نباش هر کدام از ما در مسیر زندگی تو یه نقطه هستیم. کار شما هم کاملاً درست و به جا بوده
الهام
پاسخ
برای تک تک جملات آموزنده ای که زحمت نوشتنش و کشیدید یک دنیا سپاس فهیمۀ عزیزم این نظر لطف شماست
مامان کیامهر
3 اسفند 92 14:08
یعنی عجب مردمانی پیدا میشه! متاسفانه از مامانا و شرایط اضطراریشون برای سپردن بچه به مهد سوء استفاده می کنن! با مطالب آخر شما کاملا موافقم
الهام
پاسخ
متاسفانه یک همچین موجوداتی وجود دارند ممنونم رفیق
مامان عليرضا
6 اسفند 92 0:22
عجب دوره زمونه اي شده به نظر من بايد حال يه همچين آدمايي رو كه بي خود با قيافه اي حق به جانب منت تخفيف رو هم سر آدم ميذارن رو گرفت كه خب الحق شما دوست جون ما زحمتش رو كشيدي!
الهام
پاسخ
واقعا حرکات بعضی از آدم ها دور از انصافه... الان رفتارش خیلی خوب و مودبانه شده و حساب کار دستش اومده من هم برای بهتر شدن اوضاع کار و بارش بهش چند تا پیشنهاد خوب و موثر دادم
مامان محمدحسین
6 اسفند 92 15:10
راست میگیا اصلا به این نکته توجه نکرده بودم که میتونم به سایت برای قوانین و مقررات توجه کنم...ممنون مامانی...
الهام
پاسخ
فدات عزیزم
مامان آرمینا
12 اسفند 92 0:26
عجب روزگاری شده هااااااااااا. همین جور که میخوندم حرص خوردم و لجم گرفته از دست این ادمها . ولی خوب کاری کردی که اول خوب تحقیق کردی و اطلاعات بدست اوردی بعد رفتی و جوابش رو دادی.آفرین
الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم. گاهی دیگران آدم و مجبور می کنند علیرغم میل باطنی اش رفتار کنه