ورزش خانوادگی!
از آن جا که مدتی ست دایی محسن مان به دلیلِ فرارسیدنِ فصلِ امتحانات شان فرصتِ رفتن به باشگاه را ندارند تصمیمِ دایی محسن (تصمیم کبری) گرفته بودند که از این پس به جای رفتن به باشگاه، باشگاه را به خانه بیاورند و در این میان هیچ کس مخالف نبود الّا مادرمان که معتقد بودند در یک عدد خانۀ هفتاد متری ما خودمان هم به سختی فضای کافی برای اشغال کردن می یابیم و وسایل و اسباب بازی های اینجانب هم اضافی است و حالا وسایل بدنسازی را کجای دلمان بگذاریم لا شک برای این ابزار هیچ مکانی مناسب تر از روی سرِ مادرمان یافت نمی شد!
تا این که دایی محسن مان روی پایین آوردنِ حجم دستگاه بدنسازی بسی اندیشه کردند و با جستجو در اینترنت یک عدد دستگاه بدنسازی n کاره پیدا نمودند که فضایی در حد اپسیلُن اشغال می کرد ( البته n و اپسیلُنی از نوع خودمان) و با یک پُر کردنِ فرم در این مکان در کمتر از بیست و چهار ساعت دستگاه به منزلمان وارد شد... در واقع شما تصور کن که دایی محسن مان ساعت 10 شب فرم پر کردند و فردای آن روز ساعت هشت صبح بود که گوشی منزل به صدا در آمد تا هماهنگی های لازم جهت ارسال صورت پذیرد و از آن جا که ما جنبۀ سرِ موقع انجام شدن کارها را نداریم و در خونمان است که برای هر چیزی هزاران بار تماس گرفته و یادآوری نمائیم بسی متعجب شده و بابایمان با لحنی کنایه آمیز فرمودند:"رویشان نشده بود و الّا همان دیشب تماس می گرفتند و دستگاه را ارسال می کردند"
بعد از ورود دستگاه از آن جا که با نصب آن پشت درِ اتاق خواب به مشکل خوردیم دستگاه پشت در ورودی نصب شد و از آن جا که نصب و جدا کردنِ این دستگاه کارِ سختی نیست قرار بر این شد که قبل از ورودِ میهمان به منزلمان آن را جمع نمائیم
پس از نصب دستگاه روی در یک عدد صف در مقابل این دستگاهِ بدنسازی تشکیل شد که از صفِ تشکیل شده برای تحویل سبد کالا نیز طولانی تر بود و آااااااااااااای ذوق خانوادۀ ما در انجام حرکاتِ ورزشی بیداد می کرد
ما نیز که قصد عقب ماندن از کاروانِ خانوادۀ ورزشکارمان را نداشتیم به محض این که شخصی تریپ آرنولد به خود می گرفت سریعاً بر روی شکم شخص ورزشکار مستقر می شدیم و به طرز بی رحمانه ای وزن خود را نیز به وزنِ شخص مورد نظر می افزودیم و به او فرصتِ لحظه ای تنفس نیز نمی دادیم و تا طرف لحظه ای را به نفس کشیدن اختصاص می داد آاااااااای نق زده و دستور ادامۀ حرکات را صادر می کردیم...
خلاصه این که ضمن عرض خیر مقدم به حضور این دستگاه، جهت ورود به منزلمان نهایت تشکر خود را از ایشان به پاسِ خلق لحظاتی خوش و پرنشاط برای خانواده و مخصوصاً اینجانب ابراز می نمائیم
در ضمن شما را به مشاهدۀ حرکاتِ ورزشی فوقِ آکروباتیکِ اینجانب در معیت دستگاه بدن ساز دعوت می نماییم
رضایت مفرط اعضای خانواده مان در همین چند روزی که این دستگاه به منزل ما راه پیدا کرده است بر هیچ کس پوشیده نیست و در اثبات این ادعا همین بس که امروز یکی از همکارانِ مادرمان، که یک سالی بود ایشان را ندیده بودند، به محض دیدار با مادرمان اعلام کردند که:" چقدر لاغر شده اید!" و مادرمان:" ما به تازگی در منزلمان یک دستگاه بدنسازی نصب نموده ایم و هر روز ورزش می کنیم"
حالا شما از این که وزن مادرمان متناسب است و این تعادل باعث می شود که کم شدن چند کیلو از وزن و یا وزن گیری اصلاً به چشم نیاید، فاکتور بگیرید و سهم این دستگاه جدید در لاغر شدنِ مادرمان را صد درصد بدانید اصلاً فکر نکنید این موضوع ممکن است به خطای دیدِ همکارِ مادرمان مربوط باشد و اصلاً و ابداً قدرتِ این دستگاه را در کم شدنِ وزن و لاغر شدن مادرمان آن هم در عرضِ چند روز (!!!!) دستِ کم نگیرید
و حالا این شما و این هم علیرضا خانِ عضله ای در حالِ انجام عملِ دراز نشست!
از آپلود عکس های مربوط به دراز نشست دو نفرۀ ما در معیت بابا و یا دایی محسن مان به علت نداشتن حجابِ مُکفی معذوریم
در نهایت لازم به ذکر است که ما در همین چند روز نهایتِ رضایتِ خود را از این دستگاه ابراز می داریم و بیش تر از آن که به علت کارساز بودنِ دستگاه از آن راضی باشیم، از کم فضا اشغال کردنِ آن راضی هستیم+ دارا بودنِ حرکاتِ فراوان که امکانِ لاغری موضعی را امکان پذیر می سازد+ قیمت مناسب...
اگر قصد تناسب اندام و ورزش کردن و روحیه پروری و شاد زیستن را داری می توانی به لینک "دستگاه بدنسازی چند کاره" سر زده و بر اطلاعاتت بیفزایی و در صورت تمایل این دستگاه را میهمان خانه ات کنی
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
بی طرف نوشت: عاقا به جانِ مادرمان قصدِ تبلیغ نداریم و بابت اعلام رضایت مان از فروشندۀ این دستگاه پولی دریافت ننموده ایم
خود شیفته نوشت: عاقا ما بسیار موفق بودیم اگر در کارِ تبلیغاتِ کالا وارد می شدیم