علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

♥♔ شیرین کاریهای علیرضا ♥♔

عروسک داغ دیده!

1393/3/23 22:29
نویسنده : الهام
1,926 بازدید
اشتراک گذاری

روزگاری بود که ما در عالم جنینی به سر می بردیم و مادرمان برای کودکِ ندیده، عروسک می خریدند! مادرجانمان نیز عروسک می خریدند و البته بابا و دایی محسن مان و حتی جاری های مادرمان (چشمک) جمیعاً دست به کار شده و آاااااااااای عروسک می خریدند!زبان

وقتی پا به این دنیا گذاشتیم کمدِ اسباب بازی خود را بسی شلوغ یافته و بر ریشِ مادرمان و سایرِ عروسک خَر ها خندیدیم که " فکر کردید! مگه هر کدوم از این عروسک ها می تونه چند دقیقه من و سرگرم کنه؟!شیطان" و "شما با این کار فقط زحمت خودتون و زیاد کردید و باید این همه عروسک و بالا و پایین کنید و فضای زیادی از منزل رو به اونا اختصاص بدیدخندونک"

بعد ها متوجه شدیم که چه پُر بیراه می گوییم و هر عروسک را کاربردی است که ما از آن غافل بوده ایم!هیپنوتیزم

همین چند روز پیش وقتی در اثر تماسِ پایمان با اگزوز موتور دچار لطمات شدیم و حاضر به تماس زخم مان با هیچ پمادی نبودیم مادرمان با استفاده از یک خرگوش (به گفتۀ خودمان خَرشیوخندونک)و یک بعبعی ناقلا ما را چنان ضربه فنی نمودند که آب هم از آب تکان نخورد!

خودت خوب می دانی که اغلبِ ما کودکان از مالیدن هر گونه کرم بر بدنمان نفرت داریم عوضش تا  دلت بخواهد عاشق این هستیم که بر ناخن هایمان لاک بزنی یا رژ لبت را به ما بدهی تا با فرو بردنِ انگشت مان داخلِ آن و مالیدنِ دست رژی بر لب و گونه و لباس هایمان برایت خووووووب امتحانش کنیم شیطان

حالا تصورش را بکن بخواهی بر پای داغ دیدۀ ما که دردناک نیز هست پماد سوختنی بزنی! آن وقت است که کارِ آسانِ پماد مالیدن تبدیل می شود به کاری که کارستان است و از احد الناسی ساخته نیست...کچل

مگر این که از شگردهای آن آگاه باشید...

ابتدا به جای استفاده از هر پمادی یک پماد آلفا تهیه نمایید آرزویمان این است که هرگز داغ نبینی ولی داشتنِ آن در منزل واقعاً لازم است. و چه بد که ما در داروخانه های ولایت به آن دسترسی نیافتیم  و درمانِ داغِ پایمان بسی به تأخیر افتادغمگین

پس از تهیۀ این کرم می ماند فرآیندِ پیچیدۀ مالیدنِ آن بر زخم و پانسمانِ زخم به گونه ای که در کتابچۀ راهنمای پماد آلفا توضیح داده شده است...

مادرمان ابتدا ما را به پانسمان پایمان تشویق نمودند بدین صورت که از دو عدد عروسک که نسبت به آن ها تعصب خاصی داریم کمک گرفتند و قصۀ سوار شدنِ آن ها را بر موتور و تماس پایشان با اگزوز موتور و در نتیجه داغدار شدنِ پایشان را برایمان تعریف نمودند و بسی احساساتِ ما را جریحه دار نمودند به گونه ای که ما مرتب در منزل قدم می زدیم و اول قصه را به مادرمان یادآور می شدیم تا بقیه اش را بشنویم و به نظر می رسید با تکرار این قصه بسی از شدت وجدان دردمان کاسته می شد زیرا ما در می یافتیم که این فقط ما نیستیم که بی دقتی به خرج داده و پای خود را داغدار نموده ایمگیج

و این ما هستیم پس از انجام پانسمان زخم مان در حالی که وانِ خود را از حمام به محل امن بالای تخت رسانده ایم و در آن لم داده و در حال طراحی ماشین پلیس مان با پاستل هستیمعینک

توضیحات لازم در مورد استفاده از پمادِ آلفا و نیز مراحل گول مالی بر سرِ ما و پانسمان زخم مان را در ادامۀ مطلب ببینزیبا

دو روزِ پیش، بابایمان با نشان دادنِ زخمِ پایمان، از داروخانه یک عدد پماد آلفا تهیه نمودند که ما برای اولین بار فهمیدیم این پماد تا چه اندازه کاربردی ستتعجب البته اگر نوشته های داخل کتابچه اش در عمل تحقق پیدا کندچشمک...

اطلاعات لازم در مورد کاربرد و مزایای استفاده از پماد آلفا را می توانی اینجا ببینی... آرزویمان این است که هرگز به این پماد احتیاج پیدا نکنیمتنظر این پماد حتی در درمان سوختگی پای نوازدان در نتیجۀ تماس با ادرار نیز موثر استآرام

در این کتابچه نوشته شده است که باید ابتدا زخم را با سرم شستشو تمیز نموده و پس از خشک شدن، محل زخم را با پماد آلفا چرب نموده و سپس با یک عدد پلاستیک فریزر تمیز پانسمان نماییم که این پانسمان می تواند انجام نشود ولی از آن جا که ما کودکی هستیم با تحرکات فراوان پانسمان در مورد ما الزامی ست و الا پس از چند روز همۀ نقاط منزل در سبزی محض ناشی از رنگ پماد فرو می رفتنه و این است پانسمان زخم اینجانب توسط مادرمان که خدای را سپاس تحرکمان تنوانست آن را از پایمان جدا کند چون مادرمان نایلون مورد نظر را با نوار چسب کاملاً محکم نموده بودندزیبا

و ما با پیاده شدنِ این فرآیند روی خرگوش و بعبعی ناقلا و اطمینان از سلامت این دو نفر بعد از پانسمان، اجازه دادیم این اَعمال رو ما نیز پیاده شود!

ابتدا یک مکانِ جذاب انتخاب می شود جایی که ما همواره علاقه داریم آن جا بنشینیم و آن جایی نیست جز مکانِ مقدس روی میز اتو!زبان آن هم در معیتِ عروسک هایمان! و با تکرارِ جملۀ کاربردیِ "بشین اینجا" رو به عروسک هایمانخندونک

سپس قصۀ تکراری داغدار شدنِ پای بعبعی ناقلا و خرگوش توسط فکِ بینوای مادرمان برای n اُمین بارِ متوالی، بارگزاری می شودبدبو

و این است صحنۀ جریحه دار شدنِ احساساتِ ما در نتیجۀ شنیدنِ قصۀ داغدار شدنِ بعبعی ناقلا توسط موتور! و ما قیاسی بین خودمان و بعبعی ناقلا برقرار نموده ایم و وجه مشترک ما و بعبعی ناقلا در این است که در عکس سمت راست این پای ماست که داغ دیده است و البته در تصویرِ سمت چپ این پای بعبعی ناقلاست که دچار داغ دیدگی شده است و ما در حالِ تأییدِ حرف های مادرمان و دادنِ آب و تابِ فراوان به داستان هستیمفرشته

علتِ این که خودمان داوطلبانه اصرار به گذاشتنِ این کلاه بر سرمان داریم هنوز مشخص نشده است عینک کسی چه می داند شاید در تلویزیون امدادگران را دیده و خود را در نقش امدادگران می بینیم و مانندِ  آن ها کلاه بر سر گذاشته ایم البته به شیوۀ خودمانفرشته

و در کمالِ آرامش می نشینیم و تمامِ مراحل پانسمانِ پای خود را می بینیم و مرور می نماییم و حتی وقتی مادرمان دست از سرِ ما برداشته و تصمیم به هواخوری زخم مان می گیرند خودمان داوطلبانه اصرار به پانسمان زخم مان می گیریم و دوان دوان به سمت کشو رفته وسایل پانسمان را خارج نموده و نوای " آبتا... آبتا" سر می دهیم و منظورمان همان "آلفا" ست....راضی

حکایت ما شده است همان حکایت معروف "بقال و طوطی از مولوی" و البته این بیت معروفش که :" کز چه ای کَل با کَلان آمیختی.... تو مگر از شیشه روغن ریختی؟"... و این روزها کافیست در تلویزیون، کتاب هایمان، روزنامه هایی که ورق می زنیم و چهرۀ آدم ها و ماشین های صفحاتِ آن را رنگ آمیزی می کنیم و حتی عکس روی پماد آلفا تصویری از زخم مشاهده می کنیم این جاست که با اطمینانی عمیق رو به مادرمان ابراز می داریم:" اُتوووورررررر" و پندارمان این است که همۀ زخمی شدگان به واسطۀ سوار شدن بر موتور است که داغ دیده انددرسخوانخنده

پسندها (7)

نظرات (7)

امیر مهدی
24 خرداد 93 0:06
سلام علیرضاجون ایشالا که به زودی خوب بشی منم تا حالا دوبار پاهام به اگزوز موتور داداشم گرفته و سوخته ای کاش به جای موتور بی کلاچ موتور بی اگزوز می ساختن تا ما و امثال ما این داغ هارو نمی دیدیم.
الهام
پاسخ
سلام امیر مهدی عزیزم ممنونم از لطفت الهی دو بار آمین
مامانی
24 خرداد 93 13:05
عزیزم ایشالا همیشه بلا ازت دور باشه منم برای این پست نظر گذاشته بودم، انگار نیومده؟ کسی خورده؟ سری بوده سیا دخالت کرده؟؟ هر سه گزینه؟ هیچکدام؟
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جون نیومده عزیزم البته شاید هم گزینۀ سه درست باشه
مامانی فاطمه
26 خرداد 93 11:26
ایشااله که دیگه هیچ وقت ازش استفاده نکنی عزیزم اتفاقا اول که دیدم روش پلاستیک زدی خیلی تعجب کردم گفتم زخم پاش آب نندازه خدای نکرده عفونی بشه حالا دیدم دستورعمل پماد اینه خیلی جالب بود برام الان خوب شده پاش دیگه؟
الهام
پاسخ
ممنونم خاله زهرۀ مهربونم من هم شنیده بودم ولی الان متوجه شدم که نادرسته آخه خشک شدنِ زخم اثرات بدتری داره بله پمادش خیلی کاربردیه
مامان مانی
26 خرداد 93 14:52
ای وای خاله انگار خیلی وقته به وبت سر نزدم آخی ایشالا زودتر خوب شی عزیزم
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جون خدا رو شکر خیلی بهترم الان
مامان مريم
27 خرداد 93 1:14
عزیزم ایشالله دیگه از این پماد استفاده نکنی چه جالب که پانسمانش با پلاستیکه .عزیزم حالا چرا وانش رو برده روی تخت
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جون به دلایل نامعلوم
مامان عليرضا
28 خرداد 93 13:25
عزیز دلم.دلم با دیدن عکسات کباب میشه خاله ایشالا که زودتر پات خوب بشه خاله جونم.
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جونم الان بهترم
فهیمه
28 خرداد 93 20:36
ایشالا همیشه سالم و شاد و خندان باشی
الهام
پاسخ
ممنونم خاله جونم