و اینک روز پدر و روز مرد!
افسوس که این قانون عمل و عکس العمل (قانون سوم نیوتن: هر عملی عکس العملی دارد مساوی و در خلاف جهت) دست از سر مادرمان بر نمی دارد و هر چقدر مادرمان می خواهند بی خیالِ این قانون مهم شوند نمی توانند؛ چون این همه سال فیزیک خواندن بالاخره باید یک جایی خود را نشان دهد و الّا علم آموختن و استفاده از آن در زندگی زیرِ سوال می رود باور کن
پس چاره ای نیست جز اِعمال این قانون در همۀ مراحل زندگی... از دید و بازدید گرفته تا کوچک ترین امورات منزل و البته کادو گرفتن و کادو دادن که بحث امروز ما در همین زمینه است
دو هفته ای می شود که مادرمان در پی اعمال این قانون بزرگ و فراگیر همواره در پوزیشن های مختلف از بابایمان این سوال را می پرسند:" روز مرد برات چی بخرم؟" و بابایمان:" هدیه باید سورپرایز باشه این طوری که از من بپرسی که جالب نیست!" و مادرمان اتفاقاً همین اندازه تعجب دارد آخر می دانی این درست همان سوالی است که همواره بابایمان در مناسبت های مختلف از مادرمان می پرسند و این گونه مُچ بابایمان تا شانه گرفته می شود به طوری که آب هم از آب تکان نمی خورد و خودشان هم متوجه منظور مادرمان نمی شوند
بابا و مادرمان تا به حال فقط در تولدها و سالگرد ازدواج و گهگاه ولنتاین به همدیگر کادو می داده اند و روز مادر و پدر به والدین خود هدیه می دادند و از هدیه خریدن برای خود صرف نظر می کرده اند
ولی حالا که ما به این جمع اضافه شده و درک مناسبی از هدیه و سپاس گزاری به دست آورده ایم تصمیم بر این است که مراسم روز پدر و روز مادر به انجام برسد تا ما کم کم قدرشناسی از زحمات پدر و مادرمان را بیاموزیم
و چه خوب که خداوند هر سال روز مادر و روز زن را جلوتر از روز پدر و روز مرد قرار داده است تا تحقق قانون عمل و عکس العمل با سهولت بیش تر امکان پذیرد
بابای ما در سالروز تولد حضرت زهرا در یک اقدام غافلگیرانه و به صورت کاملاً خودآگاهانه و بدون هیچ گوشزدی از طرف اطرافیان دو ساعت تمام در صف گل فروشی به انتظار نشسته و برای مادرمان گل خریداری نمودند و بسیار در نگهداری گل کوشا بودند تا هیچ گزندی از سوی این جانب بر آن وارد نیاید... پس این همه تلاش بابایمان شایستۀ جبران شدن از سوی ما و مادرمان است... البته ما که خودمان مردی بزرگ هستیم و باید در این روز بزرگ تبریکاتِ عظیمی برایمان صورت پذیرد ولی از آن جا که بابایمان بسی در تبریک پذیری پیش تر از ما هستند پس نهایت تبریکات و سپاس خود را به ایشان عرض می نماییم...
بابای عزیزم سپاس که وقتی با شما به سوپری سرِ کوچه می رویم تا به یخچال اشاره می کنیم برایمان بستنی می خری و یا تا عبارت "چیپس" و "پوپک" بر زبانمان جاری می شود داوطلبانه برایمان می خری گویا فقط منتظر شنیدنِ این عبارت از زبانِ ما بوده ای تا تمامِ عشق و محبت خالصانه ات را در قالب خواسته هایمان بر ما نثار کنی! و البته در مقابل ویترین اسباب بازی فروشی نیز عکس العملت همین است و این لطف ها در دنیای کودکانۀ ما خیلی عظیم است ...
بابای عزیزم این لطف هایت وقتی عظیم تر می شود و به چشم می آید که مادرمان حتی اگر در مقابل ویترین اسباب بازی فروشی با جفت پایمان برویم داخل یک کفش و بر داشتن یک اسباب بازی اصرار کنیم و آن را به مادرمان نشان دهیم در کمال خونسردی لبخند ملیحی می زنند و می گویند :"بله پسرم اون کامیونه خیلی قشنگه" و بی تفاوت رد می شوند و عُمراً که آن را برایمان بخرند مگر این که نمونه اش را نداشته باشیم البته لازم به ذکر است که اصرارمان فقط در حد نشان دادنِ آن وسیله به مادرمان استچون تجربه نشان داده است گریۀ ما در خریدن یا نخریدن تأثیری ندارد به همین دلیل مدت هاست از شدت پافشاری خود کاسته ایم چون به شدت از نخریدن شی مورد نظر و البته ضایع شدنِ بعد از آن در هراسیم در نتیجه فقط توجه مادرمان را به آن جلب می کنیم تا در صورت صلاحدیدِ مادرمان خریداری شود!
بابای عزیزم هر چقدر سعی می کنیم این مورد را نگوییم ولی گویا نمی شود! پس با کمالِ شرمندگی باید بگوییم وقتی با داد و بیداد از شما وسیله ای را طلب می کنیم و نمی خواهی به ما بدهی و می گویی:" برو از مامان بگیر" عجیب کفری می شویم چون می دانیم وقتی شما با این همه محبت های بی دریغ ات آن وسیله را به ما نمی دهی مادرمان که صددرصد آن را از ما دریغ می نماید و چاره ای نمی بینیم جز این که خود را از آن بی نیاز اعلام نماییم تا بیش از این موجبات ضایع شدنِ خود را فراهم ننمائیم
بابای عزیزم بهترین و زیباترین لحظات کودکی ام را وقتی می گذرانم که تو را چون کوه می یابم و بر پشتت سوار می شوم و تو در حال راز و نیاز با معبود خود هستی و عجیب صبوری می نمایی و صبوری ات قهقهه هایم را در خانه طنین انداز می کند و فشار دستم تو را در آستانۀ خفگی قرار می دهد و من تو را در هر حال چون کوه می بینم و " کنار تو لبریزِ آرامشم"
و شادترین لحظاتمان را با تو در حمام می گذرانیم، وقتی دوش آب را به ما می دهی تا دیوارهای حمام را آبیاری نماییم... و از آن جا که دلمان نمی خواهد شامپو به سرمان بزنی به خواسته هایمان توجه می نمایی و ما را گُربه شور می نمایی تا مبادا به وقت شستنِ سرمان، جیغ مان هوا رود و از آن جا که به وقت حوله پوشیدن به شدت مقاومت می کنیم و اصرار داریم اندکی بیش تر در حمام بمانیم و آب بازی کنیم، حمام رفتن هایت بسیار شبیه شده است به حمام رفتن های حاج خانم های قدیم، که دوساعتی به طول می انجامید، و این ما هستیم که تو را بر سرِ کار می گذاریم و به وقت بیرون آمدن از حمام تازه هوس انجام حرکت هلیکوپتری می کنیم و تو باز هم صبوری می نمایی و ساعت ها در حمام ماندگار می شوی
و وقتی ماشین هایمان را خراب می کنیم و مادرمان با ما دعوا می نماید که باید مراقب وسایل خودمان باشیم باز با محبت های بی دریغ و البته به قول مادرمان محبت های بی موقع ات ما را در آغوش می کشی و می گویی:" مهم نیست پسرم یکی دیگه واست می خرم" و کلاً شیوۀ تربیتی مادرمان را با خاک یکسان می نمایی
و وقتی ما را بر ماشین سوار می نمایی و به دور از چشم مادرمان اجازه می دهی روی کنسول جلوی ماشین بنشینیم احساسمان این است که تو بهترین بابای دنیایی...و تو را بسی بیش تر دوست می داریم وقتی برای انجام کاری پیاده می شوی و جایت را به ما می دهی که دستی بر فرمان داشته باشیم... و علی رغم وجود عینک آفتابی خودمان باز هم اجازۀ استفاده از عینک آفتابی ات را به ما می دهی
بابای عزیزتر از جانم:
تو را دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران
و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود،
و برای خاطر نخستین گل ها
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می دارم...
از آن جا که مربی مهدمان از معتقد بودنِ مادرمان به قانون عمل و عکس العمل بسی آگاه بوده اند()یک عدد پنگوئن به ما داده اند که بر روی آن تبریک روز پدر حک شده است تا به محض دیدار با بابایمان روی ایشان را ببوسیم و بدین وسیله تبریکات خود را اعلام نماییم و البته ما این مراحل را به انجام رساندیم و این است همان هدیه... و نمی دانیم چرا مربی مان می گوید پنگوئن وقتی شباهت زیادی به پنگوئن ندارد
بابای عزیزم بهتر آن است که منتظر هدیۀ روز مرد نباشی زیرا به رسمِ خودت که همیشه هدیه ها را حداقل دو هفته بعد از مناسبت مورد نظر می دهی این بار نیز هدیه ات را دو هفته بعد دریافت خواهی کرد مگر این که مادرمان تحت تأثیر محبت هایت قرار گرفته و در اعتقاد خود به قانون عمل و عکس العمل اندکی تجدید نظر نمایند
روزت فرخنده باد همه آرزویم بهترین هاست برای تو از جانب پروردگارم
پست های مرتبط با این موضوع در سال 92: