زعفران، طلای سرخ
عصر روز عاشورا بعد از عزاداری عظیمی که از خود نشان دادیم خیلی خسته شده بودیم و بلافاصله پس از بازگشت به منزل به خواب ناز رفتیم و فرصتی برای بابایمان نیز پیش آمد تا بعد از دوی ماراتونی که به دنبالِ ما داشتند، در جوارِ ما اندکی بیاسایند... از آن جا که این روزها خراسان رضوی و جنوبی در تب و تاب برداشت طلای سرخ به سر می بَرَد باباجانمان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و دو هفته ای می شود در حالِ برداشت زعفران هستند... و از آن جا که فصل برداشت زعفران فصلیست پر کار، دایی محسن مان یک هفته قبل از ما عازم ولایت شدند تا در حمل و نقل کارگر و گل های زعفران جمع شده و انتقال جهت پاک کردنِ آن ها به باباجانمان کمک کنند... روز تاسوعا و عاشورا ک...